نیروهای طالبان و ارتش پاکستان بار دیگر در امتداد مرزهای مشترک درگیر شدند که این درگیریها تلفات سنگینی به همراه داشته است. هر دو طرف یکدیگر را مسئول آغاز این تنشها میدانند و اتهامات متقابلی را مطرح کردهاند.
درگیریهای امروز در اسپینبولدک که به کشته شدن دستکم ۱۵ غیرنظامی و زخمی شدن بیش از ۸۰ نفر، عمدتاً زنان و کودکان منجر شده، نه تنها نشانگر تشدید تنشهای مرزی است، بلکه گواهی است بر عمق بحرانی که روابط دو کشور همسایه را فراگرفته است.
اسلامآباد که سالها با دوگانگی در قبال افغانستان عمل کرده، اکنون با زبان سلاح پاسخ میدهد. این تغییر رویکرد از دیپلماسی به نظامیگری، در حالی صورت میگیرد که پاکستان همواره ادعای نقش سازنده در ثبات افغانستان را داشته است.
اتهامزنیهای مکرر علیه کابل به بهانه پناه دادن به گروههای شبهنظامی، در حالی مطرح میشود که تاریخ معاصر منطقه، روایتهای متعددی از نقش پاکستان در پرورش تروریزم را ثبت کرده است. شلیک راکت به مناطق مسکونی و قربانی شدن غیرنظامیان بیدفاع، تناقضی آشکار در ادعاهای اسلامآباد درباره دفاع از امنیت ملی است.
آنچه این درگیریها را از مناقشات پیشین متمایز میکند، گستره و شدت آن است. بسته شدن گذرگاههای مرزی نه تنها پیامدهای اقتصادی سنگینی برای هر دو کشور دارد، بلکه نشاندهنده عمق شکاف سیاسی است که بهسادگی قابل ترمیم نیست. اعداد و ارقام متناقض از تلفات که هر طرف ارائه میدهد، خود روایتگر جنگ روایتهاست که در کنار درگیریهای مسلحانه جریان دارد.
پاکستان که دههها با ابزار گروههای شبهنظامی در افغانستان نفوذ استراتژیک خود را حفظ کرده، اکنون در موقعیتی قرار گرفته که همان ابزارها علیهاش به کار گرفته میشود.
این وضعیت، پیامد طبیعی سیاستهای کوتهبینانهای است که امنیت منطقه را قربانی منافع ژئوپلیتیک کرده است. رویکرد نظامیگرایانه اسلامآباد نهتنها راهحلی برای بحران کنونی ارائه نمیدهد، بلکه چرخه خشونت را تشدید میکند.
موج تازه خشونت در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان، روایتی تلخ از سیاستهای دوگانه و رویکردهای متناقض اسلامآباد است که دهههاست منطقه را در چرخه بیثباتی نگه داشته است.
در این میان، سکوت جامعه بینالمللی در قبال قربانی شدن غیرنظامیان افغان، خود داستانی جداگانه است. آنچه مسلم است، ادامه این مسیر، آیندهای جز ویرانی و بیثباتی در پی نخواهد داشت.