حمله انتحاری مرگبار در میدان هوایی کابل در سال 2021، یکی از صفحات تاریک تاریخ افغانستان بود که زندگی بیش از 200 نفر از شهروندان بیگناه ما را به پایان رساند. این حادثه دردناک که مسئولیت آن را گروه داعش خراسان بر عهده گرفت، هنوز هم یکی از تلخترین یادها از دوران خروج نیروهای امریکایی از افغانستان است. اکنون و پس از گذشت سالها، خبر بازداشت طراح این حمله در پاکستان، بار دیگر توجهها را به سوی روابط پیچیده میان تروریسم و قدرتهای منطقهای جلب کرده است.
اول از همه، باید اذعان کرد که این دستگیری،اگر حقیقت داشته باشد به خودی خود، یک پیروزی در جنگ علیه تروریسم به شمار میرود. اما در عین حال، نمیتوان از واقعیتهای تلخی که در پشت پرده چنین رخدادهایی نهفته است، چشمپوشی کرد. پاکستان، که خود را به عنوان متحدی در جنگ علیه تروریسم در سطح جهانی معرفی میکند، در حقیقت به یکی از بزرگترین حامیان تروریسم در منطقه تبدیل شده است. این کشور نه تنها در طول سالها در تأمین پناهگاههای امن برای گروههای تروریستی در خاک خود نقش داشته، بلکه با ارائه کمکهای پنهانی به تروریستها، همسایگان خود را در معرض خطر قرار داده است.
پاسخ دادن به این واقعیتها مستلزم یک نگاه دقیق به تاریخ همکاری پاکستان با گروههای تروریستی است. این کشور نه تنها طالبان را در بیست سال گذشته یعنی در دوران جمهوریت حمایت کرده، بلکه همواره به گروههایی نظیر القاعده و داعش خراسان پناه داده است. خود این گروه داعش که مسئولیت حمله به میدان هوایی کابل را بر عهده گرفت، سالهاست که از خاک پاکستان بهعنوان پناهگاه استفاده کرده و در برنامههای خود برای بیثباتی افغانستان و دیگر کشورها موفقیتهایی نیز کسب کرده است. در این میان، وزارت اطلاعات پاکستان (ISI) همواره بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در حمایت از این گروهها شناخته شده است.
این حمایتها، که بهویژه بهمنظور پیشبرد منافع کوتاهمدت و استراتژیک پاکستان در منطقه انجام شده است، نه تنها برای افغانستان بلکه برای خود پاکستان نیز گران تمام شده است. امروز، همین پاکستان است که با بحرانهای امنیتی جدی در داخل کشور خود دست و پنجه نرم میکند و آن آتش تروریسم که سالها در افغانستان شعلهور بود، حالا به خانه خود پاکستان برگشته است. تروریستهایی که روزی از مرزهای پاکستان به افغانستان حمله میکردند، اکنون در داخل این کشور به تهدید جدی تبدیل شدهاند. پاکستان با ادامه حمایت از تروریسم، در حقیقت در حال کاشتن بذر ناامنی و بیثباتی برای آینده خود بوده است.
اما باید به همین اندازه از امریکا نیز انتقاد کنیم. ایالات متحده امریکا، که خود را بهعنوان پیشرو در مبارزه با تروریسم معرفی میکند، در بسیاری از نقاط جهان، از جمله در افغانستان، عراق، سوریه و ایران، در عمل به حمایت از گروههای تروریستی پرداخته است. چه در زمانی که به گروههای شبهنظامی ضد دولت ایران کمک میکرد و چه زمانی که در افغانستان با حمایت از گروههای افراطی دیگر به امنیت منطقه ضربه زد. مثال بارز این حمایتها، تروریستی مانند عبدالمالک ریگی است که با حمایتهای مستقیم امریکا، اقدامات تروریستی بسیاری را علیه مردم ایران انجام داد. حمایتهایی که در نهایت موجب شد تا این فرد در برابر عدالت قرار گیرد.
اما در این میان، پاکستان بیش از هر کشور دیگری باید مورد محکومیت قرار گیرد. چراکه این کشور بهدلیل منافع خود، بارها از تروریستها حمایت کرده و در تلاشهای جهانی برای مبارزه با تروریسم اخلال ایجاد کرده است. پاکستان از سالها پیش به لانهای برای تروریستها تبدیل شده و امروز خود در همان آتش میسوزد که سالها بهدست خود شعلهور کرده است. این کشور بهجای آنکه بهعنوان یک همسایه صلحجو در منطقه عمل کند، همواره با پناه دادن به تروریستها و حمایت از آنان، در راستای منافع خود عمل کرده است. حالا، آنچه از این سیاست بهدست آمده، چیزی جز ویرانی و خونریزی بیشتر در منطقه نبوده است.
در پایان، باید بگوییم که امنیت افانستان و منطقهای نه تنها نیازمند اقدامات جدی و قوی از سوی کشورهای همسایه است، بلکه نیازمند مسئولیتپذیری جهانی است که با برخورد جدیتر با حامیان تروریسم، از اینگونه فجایع جلوگیری کند. آنچه امروز در افغانستان و پاکستان میبینیم، نتیجه سیاستهای کوتاهمدت و مصلحتگرایانه است که تنها به آسیب بیشتر به مردم منطقه منتهی شده است. تنها با تلاشهای مشترک و رویکردی اصولی میتوان امید به فردای بهتر برای این منطقه داشت.