طالبان در تازه ترین تصمیم خود، شماری از شهروندان افغانستان را از دریافت پاسپورت محروم ساختهاند؛ کسانی که یا از سوی دادگاههای این گروه محکوم شدهاند، یا در فهرست ممنوعالخروج قرار دارند، یا کودکانی که بهدلیل نداشتن سرپرست قانونی از این حق باز میمانند. این تصمیم، در ظاهر یک اقدام اداری بهنظر میرسد، اما در بطن خود پرسشهای بزرگی را برمیانگیزد؛ پرسشهایی درباره میزان پایبندی طالبان به شعارهایی که در چهار سال گذشته بارها تکرار کردهاند.
از روزی که طالبان برای دومین بار قدرت را بهدست گرفتند، سخنگویان این گروه پیوسته از «عفو عمومی» سخن گفتند. بارها به مردم اطمینان داده شد که هیچکس بهدلیل همکاری با حکومت پیشین ـ چه در صفوف نیروهای امنیتی و چه در ادارات ملکی ـ مورد تعقیب قرار نخواهد گرفت. طالبان اعلام کردند که «همه بخشیده شدهاند» و هیچ خطری متوجه آنان نیست. اما تجربه تلخ چهار سال گذشته نشان داده که فاصله میان «گفتار» و «کردار» بسیار عمیق است. دهها تن از نظامیان و کارمندان امنیتی سابق، بدون محاکمه عادلانه، تیرباران یا شکنجه و زندانی شدند؛ بسیاری دیگر همچنان در خفا زندگی میکنند و در بیم و هراس از پیگرد بهسر میبرند.
اکنون، تصمیم تازه برای محرومساختن این گروهها از دریافت پاسپورت، بر زخمهای کهنه مردم نمک میپاشد. باید با صراحت گفت: پاسپورت، یک امتیاز سیاسی یا ابزاری برای فشار نیست؛ بلکه حق بنیادین هر شهروند است. مگر آنکه کسی در سطحی گسترده و آشکار به وطن خود خیانت کرده باشد. در حالیکه همه میدانیم بسیاری از کسانی که روزی در صفوف اردوی ملی یا در ادارات دولتی جمهوری کار میکردند، نه از روی وفاداری به اشرفغنی خائن، بلکه برای نان شب فرزندانشان و تأمین زندگی خانوادهشان به خدمت رفتند. آیا از منظر دینی و اخلاقی رواست که اینان به جرم «نانآوری» محکوم شوند؟
این در حالی است که برخی از خائنان واقعی ـ آنانی که بهصورت مستقیم زمینه سقوط کشور و فروپاشی دولت را فراهم کردند ـ امروز بدون هیچ مانع و محدودیتی از پاسپورت استفاده میکنند. این تناقض آشکار، نه با عدالت سازگار است، نه با وعده عفو عمومی، و نه با آموزههای انسانی و دینی.
خطاب ما به طالبان از سر خیرخواهی و دلسوزی است: اگر واقعاً به صلح، آرامش و ثبات در این سرزمین میاندیشید، باید به وعده عفو عمومی پایبند بمانید. کشور و مردم افغانستان از جنگ، انتقامجویی و خونریزی خستهاند. جامعهای که در آن هر کس در بیم و هراس از پیگرد و محدودیت نفس بکشد، هرگز به آرامش و اعتماد دست نخواهد یافت. افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگر به امنیت روانی، صلح پایدار و آشتی ملی نیاز دارد.
بیایید بهجای محرومسازی و مجازات دوباره مردم، به اعتمادسازی روی آوریم. بیایید بپذیریم که راه حکومتداری نه در انتقام، بلکه در گذشت و مدارا است. اگر طالبان به شعارهای خود صادق بمانند و اجازه دهند همه شهروندان از حقوق برابر، از جمله حق دریافت پاسپورت، برخوردار باشند، شاید دریچهای تازه به سوی صلح و همزیستی در افغانستان گشوده شود.
پاسپورت را از مردم دریغ نکنید؛ اعتماد را به آنان بازگردانید. آینده افغانستان، نه بر ترس و انتقام، که بر اعتماد و عدالت بنا خواهد شد.