در این روزها، صدای خرد شدن امیدهای هزاران کودک کشورم، بهویژه دختران، در لابلای سکوت سرد کوههای پکتیکا و لوگر گم میشود. گزارشهای تازه از بستهشدن 267 صنف آموزشی در پکتیکا و 130 صنف دیگر در لوگر، حقیقتی تلخ و تکاندهنده را پیش روی ما میگذارد؛ آیندهی این سرزمین یکبار دیگر به گروگان گرفته شده است؛ اینبار نه در میدانهای جنگ، بلکه در کلاسهای خاموش مکاتب!
ما با اندوهی عمیق میپرسیم: طالبان! شما به چه حقی تجهیزات آموزشی را که با زحمت و حمایت موسسات خیریه برای آموزش دختران و پسران تهیه شده بود، به مدارس جهادی خود انتقال دادید؟ این حق را چه کسی به شما داده؟ خداوندی که پیامبرش فرمود “طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة”؟ (کسب علم و دانش برای زنان و مردان واجب است). یا کلاشینکوفها و قدرت نظامیتان که این روزها پاسخ هر انتقاد و اعتراضی را میدهند به شما این حق را داه است؟
اگر برای مدارس جهادی خود بودجه دارید، که بدون شک دارید، پس چرا باید تجهیزاتی که برای معصومترین قشر جامعه، برای کودکان بیپناه این سرزمین تهیه شده، از آنان ربوده شود؟ چرا باید دختران و پسرانی که هنوز رنگ خون و باروت را نشناختهاند، قربانی سیاستهای تنگنظرانهی شما شوند؟
صدها آموزگاری که اکنون بیکار شدهاند، نه تنها ستون فقرات آموزشی این کشور بودند، بلکه پدران و مادرانیاند که اکنون از تأمین ابتداییترین نیازهای فرزندانشان نیز ناتوان شدهاند. شما با یک دستور خشک و بیروح، نه فقط نان را از سفرههایشان برداشتید، بلکه دلشان را از خدمت به وطن سرد کردید. چه کسی پاسخگوی رنج این انسانهاست؟ در برابر خدا، در برابر وجدان، در برابر تاریخ؟
ادعای شما اجرای احکام دین است، اما آیا دین مقدس اسلام، دین رحمت، دین تعلیم و تربیت، به شما اجازه داده است که آموزش را اینگونه لگدمال کنید؟ آیا محرومکردن هزاران کودک از آموزش، تطبیق دین است یا خیانت به آن؟ آیا در سیرهی پیامبر اسلام، حتی یک نمونه از بستن درب آموزش برای دختران و پسران دیدهاید؟ اسلام بهروشنی بر ارزش دانایی تأکید دارد، نه بر تاریکی و جهل!
از منظر حقوق بشر نیز، آنچه در پکتیکا و لوگر رخ داده، جنایتی سیستماتیک علیه کودکان است. نقض آشکار حق آموزش، تهدید مستقیم آیندهی نسلهاست. دختری که امروز از رفتن به مکتب محروم میشود، مادری است که فردا از تربیت نسل آینده بازمیماند. جامعهای که امروز چراغ دانش را خاموش میکند، فردا ناگزیر در تاریکی جهل و خشونت خواهد زیست.
از نگاه اجتماعی، پیامدهای این تصمیمات ویرانگر است. بیکاری معلمان، تشدید فقر، افزایش ناامیدی، مهاجرت بیشتر نخبگان و تبدیل مناطق به پایگاههای افراطگرایی، تنها بخشی از آثار درازمدت این سیاستهاست. این مسیر، نه به بهشت وعدهدادهشدهی شما، بلکه به جهنم نابودی یک ملت میانجامد.
با تمام دلسوزی و از سر خیرخواهی، به شما، مسئولان حکومت طالبان، میگوییم: دست از این اعمال ناعادلانه بردارید. اگر دغدغهی دین دارید، به آموزههای راستین اسلام بازگردید؛ اگر دغدغهی وطن دارید، اجازه دهید فرزندان این خاک، بیهیچ مانعی، به آموزش دسترسی داشته باشند. به جای انتقال تجهیزات آموزشی به مدارس جهادی (؟)، بودجهی مستقل برای آنها اختصاص دهید و اجازه دهید مکاتب غیرجهادی شما، مهد پرورش دانایی که جهاد اصیل است باقی بمانند!
در پایان، یک حقیقت ساده و خردمندانه را یادآور میشویم: جامعهای که معلم را بیکار و کودک را بیسواد نگه دارد، خود را محکوم به عقبماندگی و تباهی کرده است. آیندهی این کشور در دستان کودکانی است که امروز از آموزش محروم میشوند. لطفاً بگذارید آنها قلم و کتاب را به دست بگیرند، نه جهل و نه تفنگ را!