وقتی رؤیای امریکا به کابوس تبدیل میشود لغو برنامه حفاظت موقت برای هزاران پناهجوی افغان از سوی دولت امریکا، نهتنها اقدامی غیراخلاقی و غیرانسانی، بلکه تکرار تاریخی تلخ دیگری از خیانت به مردمیست که در سختترین لحظات به غرب پناه برده بودند. این تصمیم در شرایطی اتخاذ شده که بازگشت به افغانستان، برای بسیاری از این افراد به معنای مواجهه با مرگ، فقر مطلق و زندگی از زیر صفر است. امریکا نه تنها مسئول امنیت این افراد است، بلکه در قبال بحران فعلی افغانستان، سهم مستقیمی دارد.
تصمیم وزارت امنیت داخلی امریکا مبنی بر لغو TPS برای بیش از ۱۴۶۰۰ پناهجوی افغان، نشان میدهد که نگاه ابزاری به انسان، هنوز هم در سیاست خارجی امریکا پابرجاست. پناهجویانی که غالباً پس از سقوط دولت جمهوری در افغانستان و سلطه طالبان، به امید بقا، دموکراسی و امنیت به ایالات متحده پناه آوردند، حالا باید چمدان بازگشت به کشوری را ببندند که حتی سایهای از امنیت در آن وجود ندارد. در این میان، امریکا باید بداند که این تصمیم، تنها یک خروج اداری نیست؛ بلکه صدور حکم مرگ احتمالی برای بیش از هفتاد درصد این افراد است که بهواسطه فعالیتهای مدنی، نظامی، رسانهای یا فرهنگی در گذشته، از سوی طالبان و شبکههای تندرو هدف مستقیم خشونت هستند.
افغانستان امروز، کشوریست با اقتصادی فروپاشیده، بیکاری ساختاری، نظام بهداشتی فلج و زیرساختهای نابودشده. بازگشت پناهجویان به این فضا، به معنای شروع زندگی نه از صفر، بلکه از زیر صفر خواهد بود. خانهای در کار نخواهد بود، شغل نیست، خدمات ابتدایی انسانی مانند درمان و آموزش یا وجود ندارند. در واقع، آنچه در انتظار این پناهجویان است، صرفاً تهدید جانی نیست، بلکه مواجهه با یک مرگ تدریجی و بیصداست.
این حادثه باید تلنگری جدی برای مردمانی باشد که امریکا را همواره بهعنوان نجاتدهنده و مهد بشریت تلقی میکنند. باید پرسید: کدام نجات؟ کدام انسانیت؟ امریکا همان کشوریست که در ۲۰ سال حضورش در افغانستان نهتنها صلح نیاورد، بلکه خروجش هم یک خلأ فاجعهبار امنیتی ایجاد کرد. این اخراج، باید هشداری باشد برای هر کسی که هنوز امریکا را فرشته نجات میپندارد؛ کشوری که تا دیگر از منافعش سود نبرد، انسانها را بیرحمانه رها میکند.
اگر طالبان واقعاً به وعده “عفو عمومی” خود باور دارند، اکنون زمان آزمون آن است. در صورتی که بازگشت پناهجویان قطعی شود، طالبان باید با آنها برخورد امنیتی نکند، بلکه برعکس، در تهیه جا و مکان و تسهیلات اولیه زندگی با آنها همکاری کند. هرگونه برخورد خشن با این برگشتخوردگان، مشروعیت داخلی و بینالمللی طالبان را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد.
آینده افغانستان بدون مشارکت همه اقوام، زبانها و نیروهای سیاسی، آیندهای شکننده و پرمخاطره خواهد بود. طالبان باید از رویکرد انحصارگرایانه دست برداشته و گامی به سوی ایجاد یک دولت همهشمول با مشارکت واقعی ازبکها، تاجیکها، هزارهها، پشتونها، اهل سنت، شیعه و اقلیتها بردارد. بازگشت هزاران پناهجو، فرصتیست برای اصلاح، نه سرکوب.
اخراج هزاران پناهجوی از امریکا تنها یک تصمیم اداری نیست؛ این یک تراژدی انسانیست که با مهر قدرت امضاء شده. در دنیایی که از “حقوق بشر” سخن بسیار میگویند، این تصمیم نهتنها نقض تعهدات بینالمللی است، بلکه آینهایست از چهره واقعی قدرتهایی که تنها در زمان بحران، از «همدردی» صحبت میکنند. امریکا نمیتواند از زیر بار مسئولیت تاریخیاش در قبال افغانستان شانه خالی کند. و اگر چنین کند، نه تنها در حافظه مردم افغانستان، بلکه در تاریخ معاصر جهان، با عنوان «رهاکننده پناهجویان» شناخته خواهد شد. اینک، هم دولت امریکا و هم طالبان، هر دو در برابر تصمیمی بزرگ قرار دارند: یا رویآوری به مسئولیت انسانی و اخلاقی، یا سقوط دوباره در گرداب بیاعتمادی و محکومیت تاریخی.
نویسنده: م. کهریزنوی