دهم دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، یادآور آرمان مشترک بشریت برای کرامت، آزادی و عدالت است. اما در افغانستان، این روز به جای جشن، یادآور زخم کهنه و جدید است.
شعار امسال سازمان ملل متحد «حقوق ما، آینده ما» است؛ اما در کشوری که میلیونها انسان از ابتداییترین حقوق انسانیشان محروماند، این شعار بیشتر به یک طنز تلخ میماند.
افغانستان امروز صحنهٔ برخورد دو نوع ریاکاری است: ریاکاری مذهبی طالبان و ریاکاری سیاسی غرب. یکی با نام دین میکُشد، و دیگری با نام آزادی و حقوق بشر، ولی در عمل هر دو در پایمال کردن انسان، هم دستاند.
اسلام در بنیاد خود بر حرمت جان، عقل، کرامت و آزادی انسان تأکید میورزد. قرآن میفرماید:
«وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء، ۷۰) یعنی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم.
در منطق اسلام، هیچ انسانی به دلیل قوم، زبان، مذهب یا جنسیت از حق حیات، آزادی و کرامت محروم نیست.
اما طالبان با تفسیر قبیلهای از دین، روح این پیام را به زنجیر کشیدهاند. آنان به جای آنکه دین را چراغ راه انسان سازند، آن را ابزار سلطه و ترس کردهاند. در حالی که پیامبر رحمت (ص) فرمود: «همه انسانها برابرند مانند دندانهای شانه»
طالبان نه تنها با جهان، بلکه با اسلام نیز در تضادند. آنان از اسلام چهرهای ساختند که هیچ نسبتی با عدالت علی (ع)، رأفت پیامبر (ص) و خرد قرآنی ندارد.
در افغانستان امروز، زن از مکتب، دانشگاه و حتی کار محروم شده اند، اما فاجعه تنها در زن ستیزی خلاصه نمیشود. حقوق مردان، کودکان، اقلیتها، هنرمندان، علما، دانشجویان و رسانهها نیز لگدمال شده است.
طالبان حکومتی ساختهاند که در آن «ترس» جای «قانون» را گرفته است. آزادی بیان نابود شده، رسانهها به بلندگوی قدرت بدل شدهاند و جامعه مدنی به خاموشی واداشته شده است.
امریکا با شعار «دموکراسی و مبارزه با تروریزم» وارد افغانستان شد، اما نتیجهٔ بیست سال حضورش چیزی جز خون، ویرانی و گسترش ناامیدی نبود.
این کشور با مذاکرهٔ شرم آور خود در دوحه، افغانستان را بار دیگر به دستان همان گروهی سپرد که روزی آن را دشمن بشریت و تروریزم میخواند.
امروز امریکا در حالی از حقوق بشر سخن میگوید که در زندانهای خود، در گوانتانامو و بگرام، هزاران انسان بیمحاکمه شکنجه شدند و زیر شکنجه مردند.
در حقیقت، اگر طالبان «ناقض حقوق بشر با سلاح» هستند، امریکا «ناقض حقوق بشر با لبخند» است.
هر دو چهرهٔ یک دروغ بزرگ اند؛ یکی به نام دین، دیگری به نام آزادی.
جهان با صدای بلند از عدالت سخن میگوید، اما در برابر درد افغانستان، سکوتی سنگین حاکم است.
کشورهایی که خود را حامی زنان افغانستان میدانستند، امروز در برابر محرومیت میلیونها زن و دختر از آموزش، تنها به صدور بیانیه بسنده کردهاند. حقوق بشر در افغانستان قربانی سیاست شده است. این سکوت، خود نوعی مشارکت در جنایت است.
اگر طالبان واقعاً میخواهند نظامی اسلامی برپا کنند، باید بدانند که حکومت اسلامی بدون عدالت و مشارکت مردمی ممکن نیست. اسلام، سلطهٔ یک قوم، یک زبان یا یک مذهب را بر دیگران نمیپذیرد.
حکومت اسلامی واقعی، حکومتی است که در آن همه اقوام و مذاهب در تصمیم گیری شریک باشند و صدای هیچ کس خاموش نشود.
خرد دینی به بیان پیامبر اسلام (ص) و امیرالموءمنین حضرت علی (ع) میفرماید: حکومت با کفر پایدار می ماند، اما با ظلم نه.
اگر طالبان بهجای تفنگ، به خرد و محبت بازگردند، میتوانند از دشمنی به همزیستی، و از ترس به احترام برسند.
امسال، جهان با شعار «حقوق ما، آینده ما» به استقبال روز جهانی حقوق بشر رفت، اما برای مردم افغانستان، این شعار هنوز به تحقق نپیوسته است.
طالبان با تنگ نظری و خشونت، و امریکا با سیاست، لبخند و فریب، هر دو آیندهٔ این ملت را ربودهاند.
اما آینده را نه آنان میسازند و نه بیگانگان؛ آینده را انسان افغانستان میسازد، انسانی که هنوز ایمان دارد به کرامت، به عدالت، و به صدای خاموشی ناپذیر وجدان.
حقوق بشر، نه لطف قدرت هاست و نه هدیهٔ سازمانها؛ حق ذاتی هر انسان است، و روزی فرا خواهد رسید که صدای مردم، نه از زبان سیاست، بلکه از زبان خرد و دانش، دوباره در جهان طنینانداز شود:
«ما انسانایم، و این خاک، خانهٔ ماست.»



