هم ‌پیمانان ترور؛ پروژه تازه‌ی امریکا و پاکستان

پاکستان، همواره «متحد کلیدی امریکا در مبارزه با تروریزم» خوانده شده، اما در عمل، بزرگ ‌ترین حامی ترور در افغانستان است. از زمان جهاد افغانستان تا امروز، خاک پاکستان پایگاه اصلی آموزش، تجهیز و هدایت طالبان، القاعده، لشکر طیبه و ده‌ها گروه افراطی دیگر بوده و است.
هم ‌پیمانان ترور؛ پروژه تازه‌ی امریکا و پاکستان

نویسنده: م. کهریزنوی

در حالی‌ که سفارت ایالات متحده در اسلام ‌آباد با ژست انسانی از «ایستادن در کنار پاکستان در مبارزه با تروریزم» سخن می‌گوید، در پشت پرده، هم واشنگتن و هم اسلام‌آباد در شبکه‌ای پیچیده از معاملات سیاسی، لابی‌گری‌های میلیون‌ دالری و پروژه‌های پنهان امنیتی، بازی خطرناکی را علیه صلح و ثبات منطقه، به‌ ویژه افغانستان، پیش می‌برند. دو گزارش تازه از اسلام‌آباد و واشنگتن، بار دیگر نشان می‌دهد که تروریزم نه دشمن مشترک امریکا و پاکستان، بلکه ابزار مشترک آن‌ها برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی شان است.

در روزگاری که مردم افغانستان هنوز از زخم بیست‌ سال اشغال و فریب دموکراسی امریکایی التیام نیافته‌اند، سفارت ایالات متحده در اسلام‌آباد از «همکاری مشترک با پاکستان در جنگ علیه تروریزم» سخن می‌گوید؛ سخنی که برای مردمان ما چیزی جز تکرار یک دروغ تاریخی نیست. دروغی که از سپتامبر ۲۰۰۱ تا آگست ۲۰۲۱، در قالب بمباران، اشغال، تحقیر فرهنگی و تسلیم دوباره کشور به طالبان، تکرار شد.
در همین حال، افشای قراردادهای میلیون‌دالری پاکستان با شرکت‌های لابی‌گری امریکایی برای جلب حمایت سیاسی دولت ترامپ، نشان می‌دهد که رابطه اسلام‌ آباد و واشنگتن نه بر پایه «صلح و همکاری»، بلکه بر محور معامله، منافع پنهان و استفاده ابزاری از تروریزم است.

وقتی سفارت امریکا در اسلام ‌آباد می‌گوید «در کنار پاکستان علیه تروریزم می‌ایستیم»، باید پرسید: کدام تروریزم؟ همان تروریزمی که امریکا خود در دهه‌ی هشتاد با دالر و تفنگ در مدارس دینی پاکستان پرورش داد؟ یا به گفته خود امریکا همان طالبان و القاعده‌ای که روزی «دشمن بشریت» خوانده می‌شدند، اما امروز همان امریکا برای مهار چین و روسیه، با آن‌ها از درِ گفت‌وگو درآمده است؟
واقعیت این است که ایالات متحده پس از ۲۰ سال حضور و مداخله در افغانستان، نه تنها امنیت نیاورد، بلکه ساختارهای فرهنگی، اخلاقی و سیاسی کشور را متلاشی کرد. دموکراسی‌ای که وعده داده بودند، تبدیل به فریب و فساد شد؛ آزادی‌ای که شعار می‌دادند، به اسارت فرهنگی انجامید؛ و شعار مبارزه علیه تروریزم شان در نهایت، همان‌هایی را که روزی تروریست می‌خواندند، بر تخت قدرت نشاندند.
امروز که در افغانستان بیش از ۲۰ گروه تروریستی فعال‌اند، این میراث مستقیم سیاست‌های دوگانه و جنگ‌افروزانه امریکا است. امریکا جنگ را تمام نکرد، بلکه جغرافیای آن را تغییر داد ، از کوه‌های تورابورا تا دفاتر دیپلماتیک اسلام‌آباد و کابل.

پاکستان، همواره «متحد کلیدی امریکا در مبارزه با تروریزم» خوانده شده، اما در عمل، بزرگ ‌ترین حامی ترور در افغانستان است. از زمان جهاد افغانستان تا امروز، خاک پاکستان پایگاه اصلی آموزش، تجهیز و هدایت طالبان، القاعده، لشکر طیبه و ده‌ها گروه افراطی دیگر بوده و است.
حالا همین کشور، پس از حمله انتحاری اسلام‌آباد، طالبان افغان را متهم می‌کند و خود را قربانی ترور می‌نامد. این در حالی است که در سه دهه گذشته، هزاران جوان افغان در مدارس دینی پاکستان شست ‌وشوی مغزی داده شدند تا با فتوای علمای درباری، جنگ نیابتی اسلام‌آباد را در خاک افغانستان پیش ببرند.
آیا امروز شرم‌ آور نیست که همان نظامی که با دالر امریکایی و فرمان سازمان استخبارات نظامی‌اش (آی‌اس‌آی) هزاران تکفیری پرورش داد، حالا در برابر حملات فرزندان خود فریاد بی‌گناهی سر دهد؟ پاکستان خود تروریسم را زاده و اکنون از زهر آن می‌نالد.

گزارش نیویارک تایمز پرده از واقعیتی دیگر برمی‌دارد: پاکستان میلیون‌ها دالر برای لابی‌گری در واشنگتن هزینه کرده تا با استفاده از نفوذ سیاسی و رسانه‌ای، حمایت دولت ترامپ را جلب کند. هدف، نه فقط دریافت امتیاز اقتصادی، بلکه کسب مشروعیت بین‌المللی برای نقش دوگانه‌اش در منطقه بود.
این در حالی است که در همان زمان، هزاران نفر در افغانستان، بلوچستان و کشمیر قربانی جنگ‌های نیابتی و معاملات پنهان اسلام‌آباد و واشنگتن شدند. طراحی در واشنگتن و ایجاد و حمایت تروریزم در اسلام‌آباد، دو روی یک سکه‌اند: سیاستی که منافع اقتصادی امریکا و منافع امنیتی پاکستان را تأمین می‌کند، اما بهایش را مردم افغانستان با خون و ویرانی می‌پردازند.

در این میان، مردم افغانستان باز هم بازنده‌اند. از سقوط طالبان در ۲۰۰۱ تا بازگشت آنان در ۲۰۲۱، هر توافق و پروژه‌ای میان امریکا و پاکستان، هزینه سنگین اش توسط مردم افغانستان پرداخت شده است.
حامد کرزی و اشرف غنی، که روزی نماد جمهوریت و اصلاحات خوانده می‌شدند، در عمل مجریان سیاست‌های خارجی بودند که در آن، افغانستان تنها یک میدان معامله بود، نه کشور مستقل.
امروز، فقر، گرسنگی، بیکاری، مهاجرت و ناامنی، محصول مستقیم همان دموکراسی صادراتی و همکاری‌های ناپاک امریکا و پاکستان است. آنان رفتند، اما شعله فقر و گرسنگی را برجا گذاشتند که هنوز دودش از هر روستای افغانستان برمی‌خیزد.

در جهان سیاست، دروغ‌های بزرگ معمولاً با واژه‌های زیبا پوشانده می‌شوند؛ «دموکراسی»، «صلح»، «مبارزه با تروریزم»، اما تاریخ نشان داده که هرگاه امریکا و پاکستان زیر نام صلح و امنیت به میدان آمده‌اند، فاجعه‌ای تازه در افغانستان آغاز شده است.
امروز نیز اعلام حمایت امریکا از پاکستان در جنگ با تروریزم، چیزی جز مقدمه‌ای برای پروژه‌های تازه‌ی مداخله، کودتا و بی‌ثباتی در منطقه نیست.
تا زمانی‌که ملت افغانستان به استقلال فکری و سیاسی واقعی نرسد و از وابستگی به شرق و غرب رها نشود، همچنان قربانی بازی‌های خونین دیگران خواهد بود.
اما امید هنوز زنده است: روزی که مردم ما با آگاهی، وحدت و خرد جمعی، این بازیگران دوچهره را از میدان خارج کنند، آن روز، آغاز واقعی «مبارزه با تروریزم» خواهد بود، مبارزه‌ای نه به رهبری امریکا و پاکستان، بلکه به رهبری وجدان بیدار ملت افغانستان.

 

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x