هم‌صدایی ملی احزاب افغانستان، تلاش برای خروج از بن‌بست سیاسی

برگزاری نشست «هم‌صدایی ملی احزاب و جریان‌های سیاسی افغانستان» نشانه‌ای از تلاش برای بازگرداندن گفت‌وگو به متن سیاست کشور است؛ تلاشی که بر اساس تجربه‌های تلخ چهار دهه بحران، بر صلحی همه‌شمول، مبتنی بر مشارکت، ضمانت بین‌المللی و پذیرش تکثر جامعه افغانستان تأکید دارد.
هم‌صدایی ملی احزاب افغانستان، تلاش برای خروج از بن‌بست سیاسی

برگزاری نشست «هم‌صدایی ملی احزاب و جریان‌های سیاسی افغانستان» را می‌توان یکی از نشانه‌های مهم بازگشت گفت‌وگو به متن سیاست افغانستان دانست؛ گفت‌وگویی که نه از موضع احساسات لحظه‌ای، بلکه بر پایه تجربه‌های تلخ چهار دهه بحران، بی‌ثباتی و حذف شکل گرفته است. نفسِ گردهم‌آمدن طیفی گسترده از چهره‌ها و جریان‌های سیاسی ـ با پیشینه‌ها، دیدگاه‌ها و حتی رقابت‌های تاریخی متفاوت ـ خود پیام روشنی دارد: بحران افغانستان، راه‌حل ساده و یک‌جانبه ندارد و هیچ نسخه‌ای بدون درنظرگرفتن همه بازیگران مؤثر، پایدار نخواهد بود.

این اعلامیه، بیش از آن‌که یک موضع‌گیری صرف سیاسی باشد، بازتاب نوعی اجماع موثر است؛ اجماعی که می‌گوید عبور از وضعیت فعلی، نه با حذف، نه با تحمیل، و نه با اتکای صرف به زور ممکن است. تأکید مکرر بر «مذاکرات بین‌الافغانی همه‌شمول» در واقع اذعان به همین واقعیت است که جامعه افغانستان متکثر است و صلحی که این تکثر را نبیند، دیر یا زود به بازتولید بحران خواهد انجامید.

در عین حال، طراحان این هم‌صدایی تلاش کرده‌اند میان خواست صلح و ضرورت‌های دیگر تعادل ایجاد کنند. تأکید بر توافق سیاسی الزام‌آور، جدول زمانی مشخص، نقش تضمینی سازمان ملل و شورای امنیت، و پیوند مشروعیت حکومت با اجرای این توافق، نشان می‌دهد که نگرانی اصلی صرفاً «پایان درگیری» نیست، بلکه جلوگیری از صلحی شکننده و کوتاه‌عمر است؛ صلحی که بدون ضمانت، می‌تواند به بن‌بست جدیدی تبدیل شود.

از سوی دیگر، ورود صریح موضوعاتی چون حقوق زنان، مشارکت جوانان، آزادی بیان، جلوگیری از تبعیض، و ازسرگیری کمک‌های بشردوستانه، بیانگر این نکته است که صلح در این نگاه، صرفاً توافق میان نخبگان سیاسی یا نظامی نیست. این اعلامیه تلاش دارد مفهوم صلح را به سطح زندگی روزمره مردم پیوند بزند؛ جایی که آموزش، کار، امنیت اقتصادی و کرامت انسانی، معیار واقعی ثبات‌اند. در همین چارچوب است که بر انتخابات، قانون اساسی جدید و اعاده حاکمیت ملی تأکید می‌شود؛ مؤلفه‌هایی که بدون مشارکت واقعی اقشار مختلف جامعه، از معنا تهی خواهند شد.

نکته قابل‌توجه دیگر، لحن هشدارآمیز اما غیرهیجانی اعلامیه در قبال طالبان است. این متن نه زبان تقابل مستقیم را برمی‌گزیند و نه باب گفت‌وگو را می‌بندد. هشدار به «داوری تاریخ» در کنار دعوت به پاسخ مسئولانه، تلاشی است برای حفظ مسیر سیاسی، بدون نادیده‌گرفتن پیامدهای ادامه وضعیت موجود. این رویکرد نشان می‌دهد که بخشی از فضای سیاسی افغانستان، همچنان راه تأثیرگذاری را در تعامل حساب‌شده و فشار سیاسی مشروع می‌بیند، نه در تشدید تنش.

در مجموع، نشست هم‌صدایی ملی را می‌توان تلاشی برای بازتعریف صلح در افغانستان دانست؛ صلحی که نه پروژه یک گروه خاص، بلکه فرآیندی ملی تلقی می‌شود. موفقیت یا ناکامی چنین ابتکارهایی، بیش از هر چیز به میزان فراگیری آن‌ها و توان‌شان در جلب اعتماد اقشار مختلف جامعه ـ از احزاب پرنفوذ گرفته تا زنان، جوانان و جامعه مدنی ـ وابسته است. اگر این هم‌صدایی بتواند از سطح بیانیه فراتر رود و به یک روند مستمر، باز و قابل‌گسترش تبدیل شود، شاید بتوان آن را یکی از معدود فرصت‌های باقی‌مانده برای عبور کم‌هزینه‌تر افغانستان از بحران کنونی دانست؛ فرصتی که هرچند دشوار، اما از نظر بسیاری، همچنان معقول‌ترین مسیر پیشِ‌رو به نظر می‌رسد.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x