گزارش اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد بار دیگر شکاف عمیق میان ادعاهای طالبان و ارزیابیهای جامعه بینالمللی را برجسته میسازد. طالبان از زمان تسلط دوباره بر افغانستان همواره تلاش کردهاند با تأکید بر «پاکسازی کشور از گروههای تروریستی»، خود را بهعنوان یک قدرت مسئول و قابل تعامل معرفی کنند. با این حال، یافتههای این گزارش نشان میدهد که این روایت نهتنها مورد پذیرش قرار نگرفته، بلکه بهگونهای فزاینده زیر سؤال رفته است.
اهمیت این گزارش در چند بُعد قابل بررسی است. نخست، اعتبار منبع: کمیته نظارت بر تحریمهای سازمان ملل گزارش خود را بر پایه اطلاعات چندمنبعی و ارزیابیهای تأییدشده از سوی طیف گستردهای از کشورها تهیه کرده است. همین امر باعث میشود نادیده گرفتن یا رد کامل این گزارش برای طالبان دشوار باشد. تأکید بر حضور فعال القاعده، داعش شاخه خراسان و دیگر گروههای افراطی منطقهای نشان میدهد که افغانستان همچنان بهعنوان محیطی مساعد برای فعالیت شبکههای تروریستی باقی مانده است.
دوم، پیامدهای منطقهای و بینالمللی: هشدار شورای امنیت درباره خطر «صدور تروریزم» بیانگر آن است که مسئله صرفاً به امنیت داخلی افغانستان محدود نمیشود. نگرانی فزاینده همسایگان افغانستان و سازمانهای بینالمللی نشان میدهد که تداوم این وضعیت میتواند ثبات منطقه را تهدید کرده و افغانستان را بار دیگر به کانون تهدیدات فرامرزی بدل سازد؛ امری که به افزایش بیاعتمادی و انزوای سیاسی طالبان میانجامد.
سوم، فشارهای سیاسی و تحریمی: این گزارش میتواند بهعنوان مبنایی معتبر برای حفظ یا تشدید فشارهای سیاسی و تحریمی بر طالبان عمل کند. جامعه جهانی پیشتر مبارزه مؤثر با تروریزم را یکی از شروط اساسی تعامل با طالبان اعلام کرده بود. استمرار فعالیت گروههای تروریستی در افغانستان، از نگاه نهادهای بینالمللی، بهمعنای ناتوانی یا عدم اراده طالبان در عمل به این تعهدات تلقی میشود.
در مجموع، گزارش شورای امنیت نشان میدهد که طالبان با یک تناقض راهبردی روبهرو هستند: از یکسو خواهان بهرسمیتشناختهشدن و کاهش فشارهای بینالمللیاند و از سوی دیگر، ناتوانی در مهار گروههای تروریستی این هدف را دستنیافتنی میسازد. اگر طالبان نتوانند در عمل، نه صرفاً در سطح ادعا، نگرانیهای امنیتی جامعه جهانی را پاسخ دهند، افغانستان همچنان در چرخه انزوا، فشار و بیثباتی باقی خواهد ماند.



