در فضای پرتنش کنونی غزه، مجموعه گزارشهای تازه نشان میدهد که روند آتشبسِ شکننده، در نتیجه تداوم عملیات نظامی رژیم صهیونیستی، در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. بر اساس آنچه دفتر رسانهای دولت غزه به نقل از الجزیره منتشر کرده، صدها مورد نقض آتشبس از سوی اسرائیل ثبت شده و این اقدامها بنا بر معیارهای حقوق بشردوستانه بینالمللی، نقض صریح تعهدات طرف درگیر تلقی میشود. تلفات انسانی— دهها کشته و زخمی پس از آغاز آتشبس—ابعاد بحران را بیش از پیش نمایان کرده و این پرسش را مطرح میکند که آیا اساساً ارادۀ سیاسی لازم برای حفظ توقف جنگ وجود دارد یا خیر.
در همین حال، هشدار نخستوزیر قطر مبنی بر قرار گرفتن آتشبس در «لحظه حساس» نشان میدهد که روند میانجیگری منطقهای نیز زیر فشار شدید قرار دارد. اگر این مسیر به سمت توافقی پایدار حرکت نکند، خطر بازگشت به یک چرخه پرخشونت دوباره محتمل است. واکنش دبیرکل سازمان ملل به حمله اسرائیل علیه تأسیسات آنروا در شرق قدس نیز بعد دیگری از بحران را نشان میدهد: بیاعتنایی به مصونیت تأسیسات سازمان ملل که خود میتواند به تشدید تنشهای میدانی و سیاسی منجر شود.
در تحلیل گستردهتر، این تحولات را نمیتوان جدا از الگوی رفتاری اسرائیل در سالهای اخیر در منطقه دید. عملیاتهای مکرر این کشور در لبنان و سوریه—با استناد به اهداف امنیتی—از نگاه بسیاری از بازیگران منطقهای و ناظران بینالمللی نشانهای از یک سیاست قدرتمحور است که حاشیه امنیت دیگران را کاهش میدهد و بر ناامنی جمعی در خاورمیانه میافزاید. این سیاست با حمایت ایالات متحده تقویت شده و نوعی مصونیت سیاسی–نظامی برای اسرائیل ایجاد کرده که پیامدهای آن در سطوح مختلف نمایان است: از آسیبپذیری غیرنظامیان گرفته تا کاهش کارآمدی سازوکارهای نظارتی بینالمللی.
مجموع این عوامل، تصویری از یک بحران چندلایه را شکل میدهد؛ بحرانی که هم ریشه در بیاعتمادی مزمن دارد و هم در برداشتهای نابرابر از امنیت. در چنین فضایی، هرگونه نقض تعهد—بهویژه در دوره آتشبس—نهتنها روند سیاسی را تضعیف میکند بلکه میتواند راه را برای یک دور تازه از خشونت هموار سازد. راهحل پایدار در گرو مهار این چرخه، احترام به تعهدات بینالمللی و ایجاد مکانیسمهای واقعی تضمین امنیت برای همۀ طرفهاست؛ در غیر این صورت، آتشبس کنونی نیز همچون بسیاری از توافقهای پیشین، در برابر فشار واقعیتهای میدان تاب نخواهد آورد.



