نگاهی بر نشست هم‌صدایی ملی احزاب و جریان‌های سیاسی افغانستان

در شرایطی که افغانستان با یکی از پیچیده‌ ترین بحران‌های سیاسی، انسانی و حقوق بشری خود روبروست، برگزاری نشست «هم‌صدایی ملی» توسط طیف وسیعی از رهبران سیاسی کشور، اقدامی قابل تأمل است. این گردهمایی مجازی، با حضور چهره‌هایی از جناح‌ها و قومیت‌های مختلف، از محمد حنیف اتمر و عبدالرشید دوستم تا عطامحمد نور و احمد مسعود تلاش دارد تصویری از وحدت و عزم مشترک برای عبور از بن‌بست کنونی کشور ارائه دهد.
نگاهی به نشست هم صدایی

نشست مجازی هم‌صدایی ملی احزاب و جریان‌های سیاسی افغانستان، با حضور گسترده رهبران و شخصیت‌های سرشناس کشور، امیدهایی برای ایجاد یک اجماع ملی نو پدید آورده است. این نشست که روز سه ‌شنبه ۱۸ قوس/آذر ۱۴۰۴ برگزار شد، بر ضرورت حل بحران از راه مذاکرات فراگیر بین‌الافغانی و با حمایت جامعه جهانی تأکید کرد و بر تضمین نقش زنان و جوانان در روند آینده پافشاری نمود. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا این همصدایی، نشانه‌ای از خروج از الگوهای شکست‌خورده گذشته  شامل تفرقه‌ طلبی، قوم‌گرایی و عدم آینده‌نگری است، یا صرفاً گردهمایی دیگری از چهره‌های آشنا بدون درس‌آموزی از تاریخ پرتنش افغانستان؟

در شرایطی که افغانستان با یکی از پیچیده‌ ترین بحران‌های سیاسی، انسانی و حقوق بشری خود روبروست، برگزاری نشست «هم‌صدایی ملی» توسط طیف وسیعی از رهبران سیاسی کشور، اقدامی قابل تأمل است. این گردهمایی مجازی، با حضور چهره‌هایی از جناح‌ها و قومیت‌های مختلف، از محمد حنیف اتمر و عبدالرشید دوستم تا عطامحمد نور و احمد مسعود تلاش دارد تصویری از وحدت و عزم مشترک برای عبور از بن‌بست کنونی کشور ارائه دهد.

محورهای اصلی اعلامیه این نشست شامل تأکید بر مذاکره فراگیر، استقرار نظام مشروع، احقاق حقوق بشر و شفافیت کمک‌های بشردوستانه در ظاهر، جامع و پاسخگو به نیازهای فوری کشور به نظر می‌رسند. با این حال، تاریخ چند دهه گذشته افغانستان مملو از نشست‌ها، اتحادها و بیانیه‌هایی است که در نهایت به دلیل منافع شخصی و جناحی، به نتیجه ملموسی برای ملت منجر نشده‌اند. تحلیل این رویداد، نه فقط بر اساس آنچه گفته شد، بلکه با نگاهی نقادانه به عملکرد گذشته همان سخنرانان، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای درک عمق تحول احتمالی است.

پیش از بررسی دستاوردهای احتمالی این نشست، ناگزیریم از نقد عملکرد تاریخی بسیاری از بازیگران حاضر در آن. افغانستان امروز، تا حد زیادی، محصول مدیریت (یا سوءمدیریت) همان کسانی است که اکنون بر وحدت تأکید می‌ورزند. اشتباهات ساختاری آنان را می‌توان در چند محور کلیدی خلاصه کرد:

  • خودخواهی و حزب‌گرایی: در دو دهه جمهوریت پساطالبان (دوره اول طالبان)، بسیاری از این رهبران، منافع حزبی و قومی را بر مصالح ملی ترجیح دادند. دولت ‌سازی به جای آنکه فرآیندی مبتنی بر شایسته ‌سالاری و وحدت ملی باشد، به باز توزیع قدرت و منابع بین گروه‌های قدرتمند تبدیل شد.
  • عدم آینده‌ نگری و کادرسازی: تمرکز بر منازعات روزمره سیاسی و تقسیم غنایم قدرت، باعث غفلت از ساختن نهادهای پایدار و تربیت نسل جدیدی از مدیران و کارشناسان شد. نتیجه آن، دولتی شکننده بود که با خروج نیروهای بین‌المللی، به سرعت فروپاشید.
  • فریب خوردن یا فریب دادن: برخی از این چهره‌ها یا در دام اتحاد با نیروهایی افتادند که در نهایت به زیان کشور تمام شد، یا خود با وعده‌های پوچ، پای مردم را به میدان‌هایی کشاندند که عاقبتش جز ویرانی نبود.

این میراث سنگین، اعتبار اخلاقی برخی از امضاکنندگان این بیانیه را زیر سؤال می‌برد. آیا می‌توان با همان ذهنیت‌های گذشته، آینده‌ای متفاوت ساخت؟

با در نظر گرفتن این پیشینه، نقاط قوت اعلامیه نشست حاضر عبارتند از:

  1. تأکید بر مذاکره بین‌الافغانی به عنوان تنها راه حل: این موضع، واقع‌بینانه و منطبق با شرایط کنونی است. درخواست برای حمایت و تسهیل گری سازمان ملل متحد و جامعه بین‌الملل نیز راهبردی ضروری برای بین‌المللی کردن مسئله و ایجاد ضمانت اجرا است.
  2. تصریح بر حقوق زنان و جوانان: تأکید بر «حضور هدفمند و مؤثر زنان و نسل جوان در مذاکرات و حکومت آینده» پاسخی مستقیم به یکی از بزرگ ‌ترین نگرانی‌های داخلی و بین‌المللی در قبال افغانستان است.
  3. طرح خواسته‌های مشخص: اشاره به رفع محدودیت از کار زنان در نهادهای امدادرسان، توقف بازداشت‌های خودسرانه و جلوگیری از فروش غیرشفاف منابع طبیعی، از کلی‌گویی فاصله گرفته و به مسائل عینی می‌پردازد.

با این حال، پرسش‌های جدی بی‌پاسخ می‌مانند:

  • آیا این اجماع، استراتژی عملیاتی مشخصی دارد؟ بیانیه بیشتر به «چرایی» و «چه» می‌پردازد تا «چگونه.»
  • نقش جوانان و زنان، صرفاً حضوری نمادین خواهد بود یا تصمیم‌ ساز؟ تاریخ نشان داده وعده مشارکت، لزوماً به معنای تفویض واقعی قدرت نیست.
  • چگونه تضمین می‌شود که منافع گروهی بار دیگر بر منافع ملی چیره نشود؟ سازوکار نظارتی درون‌ گروهی برای این همصدایی پیش‌بینی نشده است.

شرط اساسی موفقیت: گذار از رهبری میراثی به رهبری شایسته‌سالار

کارایی این نشست و حرکت‌های مشابه، منوط به تحولی بنیادین در نگرش و عمل رهبران سیاسی است. آنان باید ثابت کنند که:

  • از غرور کاذب و خود برتربینی گذشته، به سمت فروتنی و پذیرش نقد حرکت کرده‌اند.
  • قوم‌گرایی و حزب‌گرایی را کنار گذاشته و معیار شایستگی و تعهد به منافع ملی را ملاک همکاری و کادرسازی قرار داده‌اند.
  • به جای آنکه ریاست را میراث خانوادگی یا جناحی ببینند، فضا را برای ظهور و رشد جوانان، زنان و نیروهای مستقل باز کنند. آینده‌ای که در آن نام‌های قدیمی تکرار می‌شوند، به احتمال زیاد تکرار همان گذشته خواهد بود.
  • برنامه‌ای روشن و قابل اجرا ارائه دهند، نه صرفاً بیانیه‌هایی آرمانی.

فشار بر طالبان برای تشکیل یک دولت فراگیر تنها زمانی مؤثر و باورپذیر خواهد بود که این جبهه متحد، خود تجسمی از آن فراگیری، انصاف و کارآمدی باشد که برای آینده افغانستان طلب می‌کند.

نشست هم ‌صدایی ملی، فرصتی است در آستانه یک پرتگاه. از یک سو، نشان می‌دهد که بخش‌های مهمی از طبقه سیاسی افغانستان، لااقل در سخن، به این درک رسیده‌اند که راه نجات، وحدت، مذاکره و التزام به حقوق مردم است. این خود گامی رو به جلوست. از سوی دیگر، خطر آن وجود دارد که این حرکت نیز در دام بی‌عملی، فرسایش در گفتگوهای بی‌پایان و بازتولید الگوهای کهنه قدرت گرفتار آید.

جامعه بین‌الملل، کشورهای منطقه و سازمان ملل متحد که در بیانیه به نقش آنان اشاره شده است باید از هر حرکت به سوی گفتگوی واقعاً فراگیر حمایت کنند، اما مشروط به اینکه:

  1. این گفتگوها شامل طیف کاملی از جامعه افغانستان، به ویژه نمایندگان واقعی زنان، جوانان، روشنفکران و جامعه مدنی باشد.
  2. تعهد عملی به حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان، نه به عنوان یک امتیاز، که به عنوان پایه غیرقابل مذاکره هر روند سیاسی آینده تلقی شود.
  3. کمک‌های بشردوستانه و احتمالی آتی، به سازوکارهای شفاف و غیرقابل فساد گره بخورد.

در پایان باید گفت که سرنوشت افغانستان را نه یک نشست، که اراده جمعی برای شکستن چرخه باطل تکرار تعیین خواهد کرد. رهبران حاضر در این نشست، امروز در مقابل تاریخ و ملت خود ایستاده‌اند: یا باید با کنار گذاشتن غرور، تعصبات و منافع جزئی گذشته، مسیر جدیدی بسازند، یا شاهد باشند که نام شان در زمره کسانی ثبت شود که بارها فرصت‌ ساز بودند، ولی هر بار آن را به بحران بدل کردند. انتخاب با آنان است!

 

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x