هفتمین نشست فرمت مسکو که روز دوشنبه هفته جاری (۱۶ میزان/۷ اکتوبر) در پایتخت روسیه برگزار میشود، بار دیگر افغانستان را در کانون توجه دیپلماسی منطقهای قرار داده است.
این نشست که با حضور امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، و نمایندگان ویژه یازده کشور از جمله روسیه، چین، ایران، پاکستان و جمهوریهای آسیای میانه برگزار خواهد شد، نشاندهنده تداوم نگرانیهای منطقهای درباره وضعیت افغانستان است.
ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه، به تازگی اعلام کرده که محورهای اصلی این نشست، آشتی ملی، همکاریهای عملی در حوزههای سیاسی و امنیتی، و مبارزه با تروریزم خواهد بود.
آنچه این دور از نشست فرمت مسکو را از نشستهای پیشین متمایز میسازد، حضور رسمی نمایندگان طالبان در مذاکرات است. در شش دوره قبلی، طالبان بهعنوان عضو کامل در این مکانیزم دیپلماتیک مشارکت نداشته بودند.
اکنون با گذشت بیش از چهار سال از سقوط جمهوری، کابل برای نخستین بار در قامت یک دولت واقعی، هرچند فاقد مشروعیت بینالمللی، در این میز مذاکره حضور مییابد. این تحول میتواند گامی به سوی عادیسازی تدریجی روابط طالبان با جامعه جهانی تلقی شود، اگرچه مسیر این عادیسازی هنوز پرپیچوخم و نامعلوم است.
بااینحال، واقعیت تلخ این است که نشست مسکو، همچون بسیاری از اجلاسهای پیشین درباره افغانستان، میتواند در سایه بیتفاوتی یا انعطافناپذیری طالبان، به یک تشریفات دیپلماتیک صِرف تبدیل شود.
تجربه چهار سال گذشته نشان داده که دیالوگ با طالبان تنها زمانی به نتیجه ملموس میانجامد که این گروه حاضر به بازنگری جدی در رویکردهای خود باشد. تاکنون، نه تنها هیچ گامی به سوی تشکیل حکومت فراگیر برداشته نشده، بلکه فضای سیاسی افغانستان روزبهروز تنگتر و انحصارگرایانهتر شده است. این واقعیت، امید به دستاوردهای ملموس از نشست مسکو را تضعیف میکند.
جامعه بینالملل نیز در چهار سال گذشته نتوانسته است رویکرد یکپارچه و موثری در قبال افغانستان اتخاذ کند. از یکسو، هیچ کشوری هنوز بهرسمیت شناختن طالبان را در دستور کار خود قرار نداده است؛ ازسوی دیگر، کانالهای دیپلماتیک و اقتصادی محدودی با کابل حفظ شده که بیشتر جنبه عملی و فنی دارد تا سیاسی.
در این میان، مردم افغانستان هستند که بهای این بنبست سیاسی را میپردازند؛ بیکاری گسترده، فقر عمیق، فروپاشی سیستم آموزشی، و موجهای مهاجرت تنها بخشی از عواقب این وضعیت است.
نشست فرمت مسکو میتواند فرصتی باشد تا کشورهای منطقه با فشار جمعی، طالبان را به انعطافپذیری در حکمرانی و پذیرش معیارهای حداقلی حقوق بشری ترغیب کنند. کشورهای حاضر در این نشست، بهویژه روسیه و چین، از نفوذ قابلتوجهی بر طالبان برخوردارند و میتوانند نقش موثری در هدایت کابل به سوی حکومتداری مسئولانهتر ایفا کنند. بااینحال، تجربه نشان داده که این کشورها نیز اغلب منافع ژئوپولیتیک خود را بر سرنوشت مردم افغانستان ترجیح میدهند.
افغانستان تنها زمانی از این بحران عمیق عبور خواهد کرد که حکومتی با پشتوانه ملی، منطقهای و بینالمللی در آن مستقر شود. این امر مستلزم گفتگوی واقعی با تمامی طیفهای سیاسی، فرهنگی و قومی افغانستان، احترام به حقوق شهروندان بهویژه زنان و اقلیتها، و تعهد به مبارزه جدی با تروریزم است. بناً نشست مسکو میتواند آغازگر این مسیر باشد، اما بدون اراده سیاسی واقعی از سوی طالبان و حمایت جدی جامعه بینالمللی، این اجلاس نیز در تاریخ دیپلماسی افغانستان به فراموشی سپرده خواهد شد.