جنرال عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان به تازگی مدعی شده که از خاک افغانستان علیه کشورش فعالیتهای تروریستی انجام میشود. او همچنان از حکومت طالبان در افغانستان خواسته که برای جلوگیری از این گونه فعالیتها اقداماتی را روی دست گیرد.
این ادعاها پس از آن مطرح میشود که طی هفتههای پسین مناطقی در پاکستان گواه حملات مسلحانه و انفجارهای خونین بوده که در آن دهها تن کشته و زخمی شدهاند.
در این سوی دیگر، طالبان در واکنش به ادعاهای مقامات پاکستانی تاکید میکنند که حکومت این گروه برای هیچکس اجازه فعالیتهای تروریستی از خاک افغانستان را نمیدهند و ناامنیهای آن کشور ربطی به افغانستان ندارد.
مقامها در اسلامآباد درحالی کابل را متهم به ایجاد ناامنی در پاکستان میکنند که پس از روی کارآمدن دوباره حکومت طالبان آن کشور شاهد موج بیسابقه کشتارها و حملات خونین بوده است. گزارشها حاکی از آن است که در سه سال اخیر هزاران تن از شهروندان پاکستانی در پی حملات مسلحانه و انفجارها کشته و زخمی شدهاند.
مقامها در اسلامآباد در واکنش به این وضعیت عمدتا انگشت انتقاد خود را متوجه کابل کرده و حکومت طالبان را به حمایت از شبهنظامیان ضد آن کشور متهم کردهاند. اسلامآباد مدعی است کابل اعضای تحریک طالبان پاکستانی را حمایت میکند و آنها پناهگاههای امن در داخل خاک افغانستان دارند؛ ادعایی که بارها کابل آن را رد کرده و گفته اعضای این تحریک در کشور حضور ندارند.
مقامهای پاکستان طی سالیان اخیر همچنان مدعیاند که امنیت و ثبات آن کشور تحت تاثیر اوضاع افغانستان قرار گرفته و خواستار توجه جهانی به افغانستان زیر اداره طالبان به عنوان کانون هراسافکنی شده است.
برخی کارشناسان سیاسی در واکنش به این سیاست جدید اسلامآباد میگویند که پاکستان تلاش میکند با استفاده از این سیاست، افغانستان را در سطح جهانی به عنوان مرکز تروریزم معرفی کرده و جایگاه کابل را در معادلات منطقهای و جهانی تضعیف کند.
کارشناسان سیاسی همچنان سیاست پاکستان در قبال افغانستان را خصمانه میدانند و میافزایند که اسلامآباد در بیش از چهار دهه اخیر همواره تلاش کرده با ایجاد ناامنی، جنگ و بحران، افغانستان را از درون متلاشی و به عنوان همسایه ضعیف همیشه در حالت وابستگی به خود نگه دارد.
آنچه باعث ناامنی و آشوب داخلی در برخی مناطق پاکستان در این سالها شده، بیشتر ریشه در همین سیاستهای مخربانه و خصمانه آن کشور در قبال افغانستان دارد؛ سیاستی که حتی برخی چهرهها و تحلیلگران پاکستانی نیز بارها از آن انتقاد کردهاند.
مقامهای پاکستانی در ابتدا تصور میکردند که با حمایت از گروههای مخالف دولت در افغانستان در هر فصلی میتوانند نفوذ و سیطره خود را همیشه بر قضایای افغانستان محفوظ نگهدارند و موج ناامنی و جنگ افغانستان را نیز به نفع خود مدیریت کنند.
اکنون اما دیده میشود که چنین سیاست علاوه بر آسیبهای کلان به ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افغانستان، دامن خود پاکستان را نیز گرفته و شعلههای مرگبار جنگ و ناامنی بخشهای گوناگون آن کشور را نیز درگیر کرده است.
با توجه به این که سیاست ایجاد بحران از سوی پاکستان در افغانستان اکنون نتیجه معکوس برای آسلامآباد به ارمغان آورده است، به نظر میرسد آنچه میتواند حداقل بعد از این باعث بهبود اوضاع در دو سوی مرز شود اصلاح سیاست خارجی پاکستان در قبال افغانستان است؛ سیاستی که از امنیت، صلح و ثبات دایمی در افغانستان به معنای واقعی حمایت کند و از هرگونه بحرانآفرینی که در درازمدت نتایج فاجعهبار برای دو کشور دارد، پرهیز کند.