با شدتگرفتن روند اخراج مهاجران افغان از پاکستان، موج تازهای از بحران انسانی در مرزهای افغانستان شکل گرفته است. هزاران خانواده پس از سالها زندگی در تبعید، اکنون به کشوری بازگشتهاند که هیچ برنامه، سرپناه یا آینده روشنی برای آنان ندارد. آنچه این روزها در گذرگاههای تورخم و سپینبولدک جریان دارد، تنها بازگشت مهاجران نیست، بلکه نشانهای از گسترش فقر، بینظمی و فروپاشی ظرفیتهای انسانی در کشوری است که هنوز از پیامدهای جنگ و ناپایداریهای سیاسی رهایی نیافته است.
بسیاری از این خانوادهها دههها در پاکستان زیستهاند و زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیشان در آن کشور شکل گرفته است. بازگرداندن اجباری آنان، بدون فراهمسازی مقدمات لازم برای اسکان یا حمایت، در عمل آنان را در وضعیت بیپناهی قرار داده است. در نقاط مرزی، خانوادههایی دیده میشوند که در چادرهای موقت یا در فضای باز شب را به صبح میرسانند؛ کودکانی که از سرما میلرزند و سالمندانی که روزها را در انتظار کمکهای بشردوستانه سپری میکنند. کمبود آب آشامیدنی، خدمات بهداشتی و مواد غذایی، این مناطق را به کانونی از رنج و بیثباتی بدل کرده است.
در چنین شرایطی، نقش دولت طالبان و نهادهای بینالمللی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. حکومت طالبان تاکنون نتوانسته برنامهای جامع و کارآمد برای اسکان یا بازتوانی بازگشتکنندگان ارائه دهد. پاسخهای پراکنده، نبود بودجه، کمبود زمین برای احداث کمپها و ناتوانی در هماهنگی با نهادهای امدادرسان، سبب شده است تا بحران از کنترل خارج شود. در همین حال، سازمانهای بینالمللی نیز با محدودیت منابع و موانع اداری مواجهاند و کمکهای بشردوستانه با تأخیر و پراکندگی به دست نیازمندان میرسد.
از منظر حقوقی و انسانی، بازگرداندن اجباری مهاجران بدون تأمین حداقل شرایط امنیتی، معیشتی و خدماتی، نقض آشکار اصول بنیادین حقوق بشر به شمار میرود. جامعه جهانی نمیتواند در برابر این وضعیت سکوت اختیار کند. رسیدگی به بحران بازگشتکنندگان صرفاً یک وظیفه بشردوستانه نیست، بلکه بخشی از مسئولیت مشترک جامعه بینالمللی در حفظ ثبات منطقهای است. در صورت تداوم این روند بدون برنامهریزی، احتمال گسترش فقر، افزایش مهاجرتهای غیرقانونی و شکلگیری نارضایتیهای اجتماعی در داخل افغانستان بسیار بالاست.
بحران کنونی را میتوان آزمونی برای میزان تعهد جامعه جهانی به اصول بشردوستانه و نیز محک توان طالبان در مدیریت بحرانهای ملی دانست. تجربه تاریخی افغانستان نشان میدهد که نادیدهگرفتن وضعیت آوارگان و بازگشتکنندگان، پیامدهایی فراتر از مرزهای این کشور در پی دارد و میتواند ثبات منطقه را بهطور جدی تهدید کند. در چنین شرایطی، فاصلهگرفتن از رویکردهای شعاری و اقدامات مقطعی ضرورتی اجتنابناپذیر است. برای مدیریت انسانی، عادلانه و پایدار این وضعیت، همکاری مؤثر میان نهادهای داخلی، سازمانهای بینالمللی و کشورهای منطقه حیاتی است. در غیر آن، مرزهای افغانستان نه نشانه بازگشت، بلکه نماد فاجعهای در حال وقوع خواهند بود.