یمن، بهعنوان سنگر استراتژیک مقاومت، اکنون نگرانی عمیقی برای امریکا و رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است. تشدید تنشها و حملات نظامی پیاپی ایالات متحده و متحدانش تا این لحظه، نشاندهنده عمق نگرانی این قدرتها از نقش یمن در محور مقاومت است.
بمبارانهای اخیر در صنعا، صعده و الحدیده، که با خسارات سنگین به غیرنظامیان و زیرساختها همراه بود، تلاش آشکاری برای مهار قدرت رو به رشد انصارالله و تضعیف موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور به شمار میرود.
حملات گسترده امریکا در ۲۵ حوت/اسفند به صنعا و صعده، منجر به قطع برق، کشته شدن دستکم ۵۳ نفر از جمله کودکان و زخمی شدن ۹۸ نفر شد. این فاجعه تنها بخشی از پیامدهای تهاجمات واشنگتن است.
عبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله، این عملیات را «جنایت جنگی» خوانده و هشدار داده که تا توقف حملات، کشتیهای امریکایی در دریای سرخ هدف قرار خواهند گرفت.
در مقابل، حمله کوبنده انصارالله به ناوگان امریکایی، از جمله ناو «یواساس هری ترومن»، لرزهای بر اندام امریکا و رژیم صهیونیستی انداخت و عزم یمنیها را بار دیگر به رخ آنها کشید.
موقعیت استراتژیک یمن، این کشور را به شاهراهی حیاتی برای تجارت و انرژی جهانی تبدیل کرده است. امریکا و رژیم صهیونیستی با هدف کنترل این مسیرها و تضعیف نقش بالقوه انصارالله، دست به حملات پیشگیرانه زدهاند.
یکی از مهمترین مزایای مقاومت یمن در برابر امریکا و متحدانش، موقعیت ژئوپلیتیکی استثنایی این کشور است. یمن در نزدیکی تنگه بابالمندب دریای سرخ، راهبردیترین شریان تجاری جهانی برای حمل نفت و کالاها، قرار دارد.
این موقعیت به مقاومت یمن قدرت بالقوهای برای تأثیرگذاری بر منافع اقتصادی و نظامی قدرتهای بزرگ، بهویژه امریکا و رژیم صهیونیستی، بخشیده است. با هدف قرار دادن کشتیهای تجاری و نظامی در دریای سرخ و خلیج عدن، انصارالله ثابت کردهاند که میتوانند معادلات منطقهای را تحت تاثیر قرار دهند.
این توانمندی، بهویژه در شرایطی که اقتصاد جهانی به لجستیک دریایی وابسته است، به یمن نقشی کلیدی در ممانعت از تحقق طرحهای هژمونیک غرب و متحدانش در منطقه بخشیده است.
مقاومت یمن همچنین از مزیت روحیه و اراده سرسخت مردم و نیروهایش برخوردار است. با وجود فشارهای نظامی، اقتصادی و سیاسی شدید، از جمله بمبارانهای ویرانگر ائتلاف سعودی-اماراتی و حملات امریکا طی سالهای گذشته، این جنبش نهتنها تسلیم نشده، بلکه با سازماندهی منسجم و استراتژیهای نوآورانه، ضربات سنگینی به دشمن وارد کرده است.
حملات موشکی و پهپادی انصارالله به تأسیسات نفتی و نظامی عربستان، از جمله حمله به آرامکو در سال ۲۰۱۹، قدرت دفاعی و تهاجمی این جنبش را به رخ کشید و نشان داد که با وجود نابرابری تسلیحاتی، عزم راسخ یمنیها میتواند معادلات را تغییر دهد. این مقاومت سرسختانه، ائتلاف سعودی را در باتلاق یمن فرو برده و انصارالله را به نمادی از شکستناپذیری در برابر سلطهگری منطقهای بدل کرده است.
استفاده از تکنولوژیهای محلی در توسعه موشکها و پهپادها، بهعنوان ابزاری موثر برای مقابله با تجهیزات پیشرفته دشمن، نشاندهنده خلاقیت و توانایی تطبیقی انصارالله است. این اراده فولادین و توانایی در بقا و مقاومت، یمن را به نمادی از مقاومت در برابر سلطهگری تبدیل کرده و دشمنانش را در باتلاق طولانیمدتی فرو برده است.
امروزه نیز هدف قرار دادن ناوهای هواپیمابر امریکا، که به «شهرهای شناور» شهرت دارند، و حملات موشکی به عمق سرزمینهای اشغالی، جلوهای دیگر از قدرت انصارالله را به نمایش میگذارد.
با این حال، تهاجمات اخیر امریکا و متحدانش، فراتر از یمن، بخشی از برنامهای بزرگتر برای درهم شکستن محور مقاومت است، که به غارت منابع و تحمیل هژمونی غرب کمک کند؛ نقشهای که یمن در یک دهه اخیر با ایستادگی خود آن را نقش بر آب کرده است.
پرواضح است که این قدرت برای دشمن غربی و شریک صهیونیستیاش فراتر از تصور بود و هراس آنها را دوچندان کرده است.
کارشناسان غربی نیز اذعان دارند که انصارالله «لقمه آسانی» برای امریکا نیست و مقاومتش در برابر بمبارانها و محاصرهها، نگرانی رژیم صهیونیستی و ارباب آن در کاخ سفید را افزایش داده است.
حملات اخیر امریکا به یمن، بیش از آنکه نشاندهنده قدرت باشد، تلاشی مذبوحانه برای جبران ناکامیهای پیشین و ارسال پیام بازدارندگی به یمن و حامیانش است. اما این راهبرد نتیجه معکوس داده است. بمبارانها نه تنها انصارالله را تضعیف نکرده، بلکه نفرت از امریکا را در یمن عمیقتر و عزم مقاومت را قویتر ساخته است.
محکومیت این حملات از سوی سازمان ملل، ایران، روسیه، حزبالله، حماس و حتی درخواست خویشتنداری از سوی چین، نشاندهنده انزوای فزاینده واشنگتن است.
یمن، این قلب تپنده مقاومت، همچنان ایستاده و با هر موشک، هراس دشمن را تشدید میکند. این سنگر استراتژیک، که نقش محوری در معادلات منطقهای ایفا میکند، اینروزها کابوسی برای امریکا و رژیم صهیونیستی شده است.