افغانستان در آستانهی یک بحران انسانی بیسابقه قرار دارد. گزارش اخیر سازمان جهانی صحت هشدار میدهد که ۸۰ درصد مراکز صحی تحت حمایت این سازمان در افغانستان به دلیل کاهش شدید بودجه، در معرض تعطیلی هستند. این بحران نه تنها در دنیای سیاست و اقتصاد، بلکه در دنیای واقعی و زندگی روزمره میلیونها انسان در افغانستان نیز تأثیرات جبرانناپذیری خواهد داشت.
برای بسیاری از مردم کشور ما، بسته شدن مراکز درمانی و بهداشتی به معنای از دست دادن دسترسی به خدمات حیاتی سلامت است. این وضعیت بهویژه برای زنان، کودکان، سالمندان و آوارگان شدیداً نگرانکننده است. در حال حاضر، بیش از ۱.۶ میلیون نفر از خدمات درمانی محروم شدهاند و اگر روند تعطیلی مراکز ادامه یابد، تا نیمه سال ۲۰۲۵، این عدد به بیش از ۲ میلیون نفر خواهد رسید. اما سوال اصلی این است که چرا چنین بحرانهای انسانی پیش می آید؟ این در حالی ست که طالبان به طور رسمی قدرت کشور را در دست طالبان است!
آیا این یک پیام تلخ از ناکامی در مدیریت حکومتی نیست؟ طالبان در مدت سه سال از زمان تصاحب قدرت، هیچ تدبیر واقعی برای جلوگیری از این وضعیت اتخاذ نکردهاند. در حالی که میلیونها دالر کمکهای بینالمللی و منابع مالی کشور در اختیار آنان بوده است، چرا این پولها برای بهبود وضعیت بهداشتی، آموزشی و رفاهی مردم و کشور صرف نشده است؟
طالبان باید بدانند که اداره یک کشور به مهارتهای تخصصی و مدیریت حرفهای نیاز دارد، نه صرفاً به سرنیزه و کلاشینکوف. کشور داری، سیاستگذاری و مدیریت منابع در ابعاد مختلف نیاز به افراد متخصص و آگاه دارد. وزارتخانهها با مولویها نمیتوانند بهدرستی و بهطور مؤثر اداره شوند. در کشوری که چنین بحرانهای انسانی در حال وقوع است، هر روز تعطیلی مراکز درمانی، بهویژه در مناطق شمال، غرب و شمالشرق، ضربهای شدید به امنیت انسانی و سلامت مردم وارد میکند. هیچچیز با زور و خشونت حل نخواهد شد.
طالبان باید دست از لجاجت بردارند و محدودیتها را بردارند. آنان باید دریابند که تشکیل یک دولت همهشمول، متشکل از متخصصین از تمام اقوام و اقشار جامعه، تنها راهی است که میتواند کشور را از این بحرانها نجات دهد. متخصصین داخلی که در این سالها از کشور فرار کردهاند باید دوباره به افغانستان بازگردند و به ساختن کشور بپردازند. بدون حضور آنها، کشور از پیشرفت و توسعه بازخواهد ماند.
همچنین، به طالبان باید یادآوری کرد که مسئولیت بسته شدن درمانگاهها و بیمارستانها تنها بر عهده جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی نیست. شما که قدرت را در دست دارید، مسئولیت مستقیم این بحران را نیز بر دوش دارید. این سوال مهم مطرح است: «پولهایی که از فروش منابع زیرزمینی کشور به دست آمده و پول های کمکی خارجی که در سه سال گذشته دریافت کردهاید، به کجا مصرف شدهاند؟ آیا این منابع به جای خدمت به مردم، صرف قدرتنمایی و تقویت ساختارهای ناتوان، نظامی و ناکارآمد شدهاند؟»
در نهایت، این بحران بهداشتی یک زنگ خطر برای همه ماست. در افغانستان، تنها با یک مدیریت اصولی و متعهد میتوان به آیندهای بهتر امیدوار بود. پس از طالبان میخواهیم که نگاه خود را به سوی بازسازی واقعی کشور معطوف کنند و درک کنند که تنها با گشودن درهای گفتگو و همکاری با متخصصین از اقشار مختلف جامعه است که میتوانند به کشور سر و سامانی دهند.
افغانستان به نیروی انسانی متخصص، به مدیریت حرفهای و به آیندهای مبتنی بر همکاری نیاز دارد. هر روز که بیتوجهی به این بحران ادامه یابد، به قیمت جانهای بیگناهی تمام خواهد شد.