محدودیت زنان = نابودی پویایی جامعه‌ای

محدودیت زنان = نابودی پویایی جامعه‌ای

همزمان با روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، پیام‌های زنان معترض افغانستان، به‌ویژه اعضای جنبش‌های مدنی، نشانگر فریادی از اعماق سرکوبی سیستماتیک است. آنچه حکومت سرپرست در بیش از سه سال گذشته علیه زنان و دختران انجام داده‌اند، تنها نقض حقوق بشر نیست، بلکه شکلی از جنایت علیه بشریت است. جامعه جهانی که خود را مدافع حقوق انسانی می‌خواند، به‌طور بی‌شرمانه‌ای در برابر این جنایات سکوت کرده یا با سیاست‌هایی نیم‌بند واکنش نشان داده است. اما آیا محدودیت زنان فقط مسئله‌ای انسانی است؟ یا تأثیرات عمیق‌تری بر ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور دارد؟

ممنوعیت زنان از آموزش و کار، اساساً نیروی کار ماهر را از چرخه اقتصادی حذف می‌کند. بر اساس داده‌های بین‌المللی، حدود نیمی از جمعیت افغانستان را زنان تشکیل می‌دهند. اگر نیمی از جمعیت، از تحصیل و اشتغال بازمانند، اقتصاد کشور چگونه می‌تواند رشد کند؟

محدودیت زنان باعث نابودی پویایی اقتصادی و اجتماعی کشور می شود؛ کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP): عدم حضور زنان در بازار کار، به کاهش شدید تولید ناخالص داخلی می‌انجامد. این مسئله نه‌تنها ضربه‌ای به اقتصاد داخلی وارد می‌کند، بلکه افغانستان را به کشوری وابسته به کمک‌های بین‌المللی تبدیل می‌سازد.

از سوی دیگر محدودیت‌های تحصیلی و شغلی زنان، فرار استعدادها را تشدید نموده و باعث فرار سرمایه انسانی می شود. خانواده‌هایی که توانایی مالی دارند، دختران خود را به کشورهای دیگر می‌فرستند و این امر افغانستان را از نیروهای ماهر محروم می‌سازد.

بازماندن دختران از آموزش، نسل‌های بعدی را نیز از سواد و آگاهی محروم می‌کند. زنان آموزش‌دیده، ستون اصلی خانواده‌های آگاه و جامعه‌ای پویا هستند.

وقتی زنان از تحصیل و کار محروم شوند، به اشکال مختلف خشونت در خانه و اجتماع دچار می‌شوند. عدم استقلال مالی نیز آنان را در برابر ظلم بی‌دفاع ساخته و پایه های کانون خانواده را آسیب پذیر می سازد.

زنان در بسیاری از جوامع افغانستان، نگهبانان اصلی سنت‌ها و فرهنگ‌ها هستند. حذف آنان از جامعه به معنای نابودی ارزش‌های فرهنگی و سنت‌های بومی است.

متاسفانه طالبان با رویکرد شان نسبت به زنان در واقع  تلاش دارند تا ایدئولوژی خود را جایگزین فرهنگ غنی افغانستان کنند.

محدودیت تحصیل و کار برای دختران و زنان، آثار روانی جبران‌ناپذیری بر آنان می‌گذارد:

  • افزایش افسردگی و اضطراب: محرومیت از آموزش و استقلال مالی، حس بی‌ارزشی و ناامیدی را در میان زنان گسترش می‌دهد.
  • خودکشی و خودآزاری: افزایش آمار خودکشی میان زنان نتیجه مستقیم محدودیت‌ها و سرکوب‌های اجتماعی است.
  • عدم امید به آینده: دختری که رؤیای پزشک یا معلم شدن را در سر داشت، با بسته‌شدن درهای مکاتب و دانشگاه‌ها، هویتش را از دست می‌دهد.

جامعه جهانی و سازمان ملل متحد در برابر آنچه در افغانستان می گذرد مسئول‌اند. این سکوت جهانی، به معنای تأیید غیرمستقیم نقض حقوق زنان و دختران در افغانستان است.

هر روزی که جهان تأخیر کند، زنان و دختران بیشتری از تحصیل و کار بازمی‌مانند، خشونت‌های بیشتری بر آنان اعمال می‌شود و افغانستان بیشتر به سوی قهقرا فرو می‌رود. جامعه جهانی باید با اقداماتی قاطع، از جمله تحریم‌های هوشمند، فشارهای دیپلماتیک و حمایت از فعالان حقوق زن، از زنان و دختران افغانستان حمایت کند.

نویسنده: م.کهریزنوی

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط