تصمیم جدید طالبان مبنی بر ممنوعیت آموزش دختران در مؤسسات خصوصی، بهویژه در رشتههای حیاتی چون پزشکی و پرستاری، نه تنها ضربهای جبرانناپذیر به نظام آموزشی و بهداشتی افغانستان وارد میکند، بلکه تناقض آشکاری با اصول اخلاقی، ارزشهای اسلامی و الزامات عصر مدرن دارد. این تصمیم نشاندهنده یک عقبگرد فرهنگی و انسانی است که آینده نسلهای افغانستان را در تاریکی فرو میبرد.
آموزش یک حق بنیادین انسانی است که محروم کردن دختران از آن، نشاندهنده یک بیعدالتی عمیق است. چگونه میتوان جامعهای را بدون مشارکت نیمی از جمعیت آن تصور کرد؟ آیا محرومکردن دختران از آموزش در رشتههای پزشکی، جایی که آنها میتوانند بهطور مستقیم در نجات جانها مشارکت داشته باشند، توجیهی اخلاقی دارد؟ این اقدام، نه تنها آینده این دختران را تاریک میکند، بلکه نظام سلامت کشور را نیز در معرض فروپاشی قرار میدهد، جایی که زنان نقشی غیرقابل انکار در ارائه خدمات درمانی به زنان و کودکان ایفا میکنند.
دین مقدس اسلام که طالبان ادعای اجرای آن را دارند، تأکید فراوانی بر علمآموزی برای هر دو جنس دارد.
چنانچه پیامبر اکرم (ص) فرمودند:طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.
چگونه میتوان با این دستورات روشن دینی، دختران را از حق تحصیل محروم کرد؟
آیا چنین تصمیماتی در راستای آموزههای اسلام است، یا برعکس، نوعی تحریف و استفاده ابزاری از دین برای اهداف سیاسی و ایدئولوژیک؟
در جهانی که پیشرفت و توسعه به دانش و توانایی تمام اقشار جامعه وابسته است، تصمیم طالبان به محرومیت دختران از آموزش، اقدامی علیه الزامات مدرنیته و نیازهای انسانی است. امروز دیگر هیچ کشوری نمیتواند بدون مشارکت زنان در عرصههای علمی و حرفهای به توسعه پایدار دست یابد. این تصمیم نه تنها آینده زنان افغانستان، بلکه جایگاه این کشور را در جهان بیش از پیش تضعیف میکند.
این ممنوعیت جدید، جامعه افغانستان را با بحرانهای عمیقتری مواجه خواهد کرد. در کشوری که نیاز به خدمات بهداشتی بسیار بالاست، حذف زنان از عرصه پزشکی، نظام سلامت را دچار نقصان جبرانناپذیری خواهد کرد. در سطح اجتماعی، این تصمیم به افزایش ناامیدی و مهاجرت نخبگان منجر میشود، روندی که آینده افغانستان را از وجود استعدادهای ارزشمند خالی خواهد کرد.
تصمیم طالبان مبنی بر ممنوعیت آموزش دختران، اقدامی است که از منظر اخلاقی، دینی و انسانی فاقد توجیه است. این سیاستها نه تنها با ارزشهای اسلامی و انسانی در تناقض است، بلکه تصویر یک افغانستان بسته و منزوی را به نمایش میگذارد. وقت آن است که جامعه جهانی، علمای دین، و نخبگان افغانستانی بهطور جدی با این تصمیمات مقابله کنند و برای بازگرداندن حق آموزش به دختران تلاش کنند. آموزش زنان، نه تهدیدی برای جامعه، بلکه کلیدی برای بازسازی آن است.
نویسنده: م. کهریزنوی