پیروزی تیم ملی فوتسال زیر ۱۷ سال افغانستان در رقابتهای آسیایی جوانان ۲۰۲۵ نه تنها افتخاری بینظیر برای ورزش کشور است، بلکه نشانهای از بیداری و استعداد نسل جوان افغانستان در دل بحرانهاست. این قهرمانی، در حالی بهدست آمد که ورزش افغانستان سالها قربانی بیتوجهی سیاسی، فساد ساختاری و سیاستهای تنگ نظرانه شده است. این پیروزی را از صمیم قلب به ملت بزرگ افغانستان، بازیکنان شجاع و کادر فنی تیم ملی فوتسال کشورتبریک میگوییم و آرزو داریم در میدانهای جهانی نیز پرچم پرافتخار افغانستان برافراشته تر از همیشه بدرخشد.
قهرمانی تیم ملی فوتسال زیر ۱۷ سال افغانستان، برخلاف تصور، ثمره برنامهریزی هیچ دولتی نبود؛ بلکه حاصل تلاش فردی، غیرت مردمی و شور درونی جوانانی بود که با وجود کمبود امکانات، تبعیض، و نبود زیرساختهای ورزشی، ایمان داشتند که میتوان از دل رنج، افتخار آفرید.
اما در کنار این شادی ملی، نمیتوان چشم بر حقیقت تلخ بست. مسئولان و مقامات دوره جمهوری در بیست سال گذشته، با وجود میلیاردها دالر کمک های خارجی، هیچ زیرساخت پایدار و سیاست ملی برای ورزش کشور ایجاد نکردند. آنان نه به ورزش پرداختند، نه به آموزش، نه به ملتسازی. غرق در رقابتهای قومی و قدرتطلبی بودند، و امروز این قهرمانی درخشان، خود سندی است علیه غفلت تاریخی آنان.
تاریخ به یاد خواهد داشت که چگونه رهبران جمهوری، به جای ساختن استادیوم، ذهنهای جوان را از امید تهی کردند و نخبگان ورزشی را مجبور ساختند تا در کشورهای دیگر بالیده شوند. آنان محکومان وجدان و تاریخاند.
اما بیعدالتی تنها میراث گذشته نیست. امروز نیز، در دوران حاکمیت طالبان، ورزش افغانستان در تنگنای دیگری گرفتار است. ممنوعیتها، محدودیتها و بیتوجهی به ورزش زنان و جوانان، باعث فرار بیشتر استعدادها از کشور شده است. حکومت طالبان به جای درک قدرت نرم ورزش در وحدت ملی، آن را به حاشیه رانده است.
در چنین شرایطی، اگر فوتسالیستهای نوجوان کشور قهرمان میشوند، این موفقیت در حقیقت متعلق به مردم کشور و خود آنهاست، نه حکومت. پیامهای تبریکی که برخی چهرههای طالبان پس از قهرمانی منتشر کردند، تنها تلاشی نمادین برای نشان دادن چهرهای مردمی است، نه نشانهی سیاستی واقعی برای حمایت از ورزش.
وقتی مقامهای پیشین جمهوری و فعلی طالبان، همگی در یک صف به تبریکگویی میپردازند، باید پرسید: شما کجا بودید زمانی که این نوجوانان کفش نداشتند، زمین تمرین نداشتند، و آیندهشان در سایه جنگ و فقر گم شده بود؟
تبریک گفتن آسان است، اما ساختن سخت. این قهرمانی، حاصل صداقت و عرق این جوانان است، نه شعارهای سیاستمداران.
در میان شادی مردم افغانستان، متأسفانه شاهد واکنشهای احساسی و گاه توهینآمیز از سوی برخی کاربران افغانستانی و ایرانی در شبکههای اجتماعی بودیم. باید با صراحت گفت:
آنانی که از پیروزی ورزشی برای نفرت پراکنی میان ملتها استفاده میکنند، بزرگ ترین ضربه را به روح ورزش و فرهنگ کشور خود میزنند. ورزش، میدان احترام، رقابت سالم و دوستی ملتهاست، نه میدان دشمنی.
ملت افغانستان، با پیشینه تاریخی، فرهنگی و تمدنی کهن، هرگز نیاز ندارد با توهین به ملت شریف ایران شادی خود را بیان کند. و در سوی دیگر، آن گروه بسیار اندک از ایرانیانی که با واژههای تحقیرآمیز پاسخ میدهند، در واقع به تمدنی تاریخی و فرهنگ فاخر ایران زمین جفا میکنند.
افغانستان و ایران، دو شاخه از یک درخت کهناند؛ درختی که ریشه در زبان فارسی، شعر، دین و ایمان، جغرافیا و تاریخ مشترک دارد.
از فردوسی و سنایی تا بیدل و مولانا، از بلخ تا نیشابور، از هرات تا اصفهان، از کابل تا تهران و از غزنی تا شیراز این دو ملت، میراث دار فرهنگیاند که فراتر از مرزهای سیاسی است.
نباید اجازه دهیم جاه طلبان سیاسی یا کاربران ناشناس شبکههای اجتماعی، این پیوند تاریخی را لکه دار کنند. پیروزی در میدان ورزش، باید پیروزی بر تعصب و جهل نیز باشد.
قهرمانی تیم ملی فوتسال زیر ۱۷ سال افغانستان، درخشانتر از یک مدال طلاست؛ این قهرمانی نشانه تولد نسلی است که با وجود تبعیض، جنگ، فقر و بیتوجهی حکومتها، هنوز میخواهد بدرخشد و کشورش را بسازد.
این پیروزی، نه متعلق به سیاست مداران است و نه به حکومتها؛ این پیروزی از آنِ ملت است، ملتی که ایمان دارد آینده را باید از دل خاک ساخت.
از امروز به بعد، این قهرمانی باید آغازی باشد برای سرمایهگذاری واقعی در ورزش پایه، آموزش جوانان، و بازسازی هویت ملی.
ورزش، زبان صلح است و ابزار وحدت؛ و اگر روزی افغانستان به جای سیاست جنگ، بر ورزش و دانش سرمایهگذاری کند، آن روز دیگر هیچ چیز مانع قهرمانیاش نه در آسیا و نه در جهان نخواهد شد.
درود بر جوانان قهرمان افغانستان، و درود بر تمام مردمانی که به جای نفرت، عشق میکارند.
ایران و افغانستان دو ملتاند با یک دل و یک فرهنگ؛ ریشه در یک خاک دارند و شاخسارشان در دو سوی مرزها گسترده است. دوستی این دو ملت، پلی است میان دلها که هیچ طوفانی توان ویرانی آن را ندارد.
زنده باد دوستی و خرد!