قاسم سلیمانی؛ معمار وحدت و الهام‌بخش ملت‌ها

از قلب خاورمیانه تا مرزهای وجدان بشری، جنرال قاسم سلیمانی نه‌فقط یک فرمانده نظامی، بلکه یک مکتب فکری و انسانی است که امت اسلامی را به خودباوری، همگرایی و مقاومت در برابر سلطه فراخواند.
قاسم سلیمانی؛ معمار وحدت و الهام‌بخش ملت‌ها

نویسنده: م. کهریزنوی

شهادت جنرال قاسم سلیمانی نه ‌تنها حادثه‌ای تلخ، بلکه نقطه عطفی در تاریخ معاصر جهان اسلام است. او با جهانی‌سازی گفتمان مقاومت، حمایت بی‌وقفه از آرمان فلسطین و قدس شریف، و تلاش برای وحدت امت اسلامی، به چهره‌ای فراتر از مرزها تبدیل شد.

اکنون که در سالروز شهادت سردار بزرگ اسلام، شهید قاسم سلیمانی قرار داریم، یاد و راه او بار دیگر در جان ملت‌های آزاده زنده می‌شود. سالگرد شهادت وی نه ‌تنها برای ملت ایران، بلکه برای همه آزادی‌خواهان و ملت‌های ستمدیده جهان، یادآور مردی است که عمر خویش را وقف دفاع از انسانیت، استقلال و عزت امت اسلامی کرد. در این روزها، ما شهادت او را به مردم بزرگ ایران، ملت‌های مسلمان، و همه آزادگان جهان تسلیت می‌گوییم و بر پیمان وفاداری به آرمان‌هایش تأکید می‌ورزیم.

جهان اسلام در قرن بیست‌ و یکم، با دو چهره متضاد مواجه است: از یک ‌سو فروپاشی معنویت و افزایش تفرقه و سلطه‌جویی بیگانگان؛ و از سوی دیگر، بیداری مردمانی که از دل ستم و اشغال، شعله‌های مقاومت را برافروخته‌اند. در میانه این جدال تاریخی، چهره‌ای برخاست که عقلانیت را با شجاعت، ایمان را با تدبیر، و اخلاق را با سیاست درهم آمیخت.

شهید قاسم سلیمانی نه ‌تنها در میدان نبرد، بلکه در عرصه اندیشه و دیپلماسی، مکتبی از خرد مقاومت و وحدت امت را بنیان نهاد؛ مکتبی که فراتر از قوم، مذهب و جغرافیا، انسان را به آزادی و عدالت فرا می‌خواند.

جهانی‌سازی گفتمان مقاومت

سلیمانی در عصر سلطه رسانه‌ای غرب، موفق شد مفهوم مقاومت را از یک شعار منطقه‌ای به یک گفتمان جهانی تبدیل کند. او با تکیه بر اصل «کرامت انسانی» و «استقلال ملت‌ها»، نشان داد که مقاومت تنها واکنشی نظامی نیست، بلکه یک فلسفه زیستن در برابر سلطه و تحقیر است.
در خاور میانه، مکتب سلیمانی الهام ‌بخش نیروهایی شد که آزادی را در ایستادگی می‌بینند. در واقع، او مقاومت را جهانی کرد بی‌آنکه آن را از ریشه‌های معنوی‌اش جدا سازد.

نقش سلیمانی در حمایت از آرمان فلسطین و قدس شریف

هیچ ‌یک از رهبران معاصر جهان اسلام به اندازه سلیمانی در عمل به آرمان قدس وفادار نبود. او نه ‌فقط از فلسطین سخن گفت، بلکه در میدان‌های نبرد غزه، جنوب لبنان و سوریه، عملاً معادلات قدرت را به سود ملت فلسطین تغییر داد. در نگاه سلیمانی، دفاع از قدس شریف دفاع از وجدان بشری بود؛ او قدس را نقطه تلاقی ایمان و انسانیت می‌دانست. از همین رو، شهادت او در ژانویه ۲۰۲۰ موجی از بیداری و عزت در سراسر جهان اسلام برانگیخت، تا جایی که حتی در کشورهای غیرمسلمان نیز ندای حق‌طلبی او طنین‌انداز شد.

سلیمانی و وحدت امت اسلامی

مکتب سلیمانی، مکتب «امت واحده» است. او با شناخت عمیق از شکاف‌های مذهبی و قومی در منطقه، همواره بر ضرورت وحدت و همگرایی تأکید داشت. از دیدگاه او، تفرقه میان شیعه و سنی بزرگ‌ ترین خدمت به دشمنان اسلام است. او بارها گفته بود: ما همه در یک جبهه‌ایم؛ در جبهه انسانیت در برابر استکبار.
در میدان‌های نبر حق علیه باطل در خاور میانه، تلاش سلیمانی برای ایجاد همدلی میان نیروهای گوناگون اسلامی، نمونه‌ای روشن از عقلانیت وحدت‌آفرین اوست. او به ‌درستی درک کرده بود که بدون همگرایی سیاسی و فرهنگی، مقاومت نظامی پایدار نخواهد ماند.

جمهوری اسلامی ایران، به رهبری آیت الله خامنه‌ایه، همواره پرچم ‌دار وحدت و مقاومت در برابر سلطه‌گری بوده است. سلیمانی بازوی میدانی این تفکر بود؛ او نشان داد که ایران نه‌ به ‌دنبال سلطه، بلکه در پی ایجاد امنیت جمعی و همبستگی امت اسلامی است.
همسویی با جمهوری اسلامی ایران در محور مقاومت، به‌معنای همراهی با عقلانیت دینی، استقلال سیاسی و عدالت اجتماعی است. در پرتو چنین همگرایی‌ای، ملت‌های منطقه می‌توانند از دام وابستگی و جنگ‌های نیابتی رهایی یابند.

نقش گفتگو میان اقوام افغانستان

افغانستان، به‌عنوان سرزمین رنج و مقاومت، امروز بیش از هر زمان نیازمند وحدت ملی و گفتگو است. تجربه تاریخی نشان داده است که هرگاه اقوام و احزاب افغانستانی به گفتگو، تفاهم و هم‌افزایی روی آورده‌اند، دست بیگانگان کوتاه شده است.
ابتکار جمهوری اسلامی ایران در تشکیل نشست هم‌صدایی مردم افغانستان، تلاشی کم‌نظیر برای بازگرداندن سرنوشت ملت افغانستان به دست خود شان است. این ابتکار، ادامه همان راهی است که سلیمانی برای امت اسلامی ترسیم کرد: راه گفت‌وگو، همکاری و مقاومت در برابر سلطه.
اگر رهبران سیاسی، قومی و مذهبی افغانستان این فرصت را مغتنم بشمارند، می‌توانند نه‌فقط به صلح داخلی برسند، بلکه در محور همگرایی منطقه‌ای نیز نقش مؤثر ایفا کنند.

شهادت قاسم سلیمانی پایانی نبود، بلکه آغاز فصل جدیدی از بیداری اسلامی و همبستگی انسانی بود. مکتب او، ترکیبی از عقلانیت و ایمان، سیاست و اخلاق، وحدت و مقاومت است.
در جهانی که قدرت‌های بزرگ می‌کوشند ملت‌ها را با تفرقه و جنگ نیابتی تضعیف کنند، یاد و راه سلیمانی همچون نوری است که امت اسلامی را به سوی خود باوری، گفت‌وگو و همگرایی می‌خواند.
اکنون، مسئولیت تاریخی ماست که این مشعل را زنده نگه داریم؛ با وحدت، عدالت و مقاومت آگاهانه. زیرا همان‌گونه که خود سلیمانی گفت: «ما ملت امام حسینیم؛ نه تسلیم می‌شویم، نه تسلیم‌پذیر تربیت می‌کنیم.»!

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
رتبه بندی نوشته
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x