نویسنده: م. کهریزنوی
امروز، روز جهانی حقوق بشر است؛ روزی که جهان باید در آینهی وجدان خود بنگرد و بپرسد: با این همه رنج و خون، حقوق بشر کجاست؟
وقتی بمباران خانهها در غزه، کشته شدن کودکان به آمار تبدیل میشود، و وقتی یمن به بزرگ ترین بحران انسانی زمان ما بدل شده است، دیگر جشن گرفتن از حقوق بشر، طنزی تلخ است.
بیش از ۵۰٬۰۰۰ کودک طی جنگ در نوار غزه کشته یا زخمی شدهاند. یمن نیز با بمبارانهای گسترده، قحطی، بیماری و نادیده گرفتن ابتدایی ترین حقوق انسانی مواجه است.
در این میان، اسرائیل با تکیه بر حمایت امریکا، و عربستان سعودی با پشتیبانی شماری از متحدان، همان قوانینی را نقض میکنند که خود به آنها امضا دادهاند، از منشور جهانی حقوق بشر گرفته تا میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی.
این تناقض بزرگ، پروندهای است که وجدان جهانی باید آن را بیپرده تحلیل کند.
در نوار غزه، شمار غیرنظامیان کشته شده توسط اسرائیل به طرز فاجعه باری بالا است. طبق گزارش یونیسف، بیش از ۱۴٬۰۰۰ کودک تنها طی چند ماه در این منطقه جان باختهاند.
مطالعات نشان میدهند که بین ۶۰ تا ۸۰ درصد قربانیان این درگیری زنان، کودکان و سالمندان هستند.
اسرائیل با استفاده از تسلیحات پیشرفته و تحویل گرفته شده از ایالات متحده امریکا، و با پشتیبانی سیاسی غرب، خانهها، مکاتب، شفاخانهها و پناهگاههای غیرنظامیان را هدف قرار داده است.
از منظر حقوق بشر و حقوق بینالملل، اینگونه حملات که عمدتاً متوجه غیرنظامیان هستند، در زمرۀ جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت قرار می گیرند.
ایالات متحده امریکا نه تنها تسلیحات فراوانی به اسرائیل می فرستد، بلکه در بسیاری از محافل بینالمللی با استفاده از حق وتو و نفوذ سیاسی، مانع یا تضعیف مسئولیت پذیری اسرائیل شده است.
این تناقض است: کشوری که خود را مدعی آزادی، حقوق بشر و دموکراسی میداند، با حمایت از کشوری که عمده قربانیانش غیرنظامیاناند، اعتبار خویش را مخدوش کرده است.
از منظر دینی و اخلاقی نیز، عدالت تنها زمانی تحقق مییابد که نیرومندان در برابر ظلم سکوت نکنند؛ اما سهم امریکا در تحکیم نابرابری و تداوم خشونت، انکار ناپذیر است.
در جبهۀ یمن، عربستان سعودی با پشتیبانی لجستیکی و تسلیحاتی غرب، بمبارانهای گستردهای انجام داده است که دهها هزار غیرنظامی، کودکان وزنان در آن کشته یا مجروح شدهاند.
کارشناسان حقوق بشر، از جمله سازمان های بینالمللی، این جنگ را بزرگ ترین فاجعهٔ انسانی قرن کنونی توصیف کردهاند. این یعنی ترکیب قدرت، سلاح و بیپاسخی، انسانیت را قربانی کرده است.
از منظر اسلام، سلاح فقط وقتی مشروع است که دفاع مشروع باشد، اما در این جنگ، حلقهٔ مداوم حملات بر غیرنظامیان نقض آشکار این اصل است.
در اسلام، کرامت انسان، حق زیستن، حق امنیت و حق آزاداندیشی بر محور عدالت قرار دارند. ولی در غزه و یمن، انسانها بهعنوان هدف یا ابزار «امنیت» محسوب میشوند، نه صاحب حق.
از منظر حقوق بینالملل، اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای ژنو، صراحتاً کشتار عمدهٔ غیرنظامیان را ممنوع کردهاند. حمایت تسلیحاتی و سیاسی از طرفهایی که این مواد را نقض میکنند، خود نقض حقوق بشر است.
بنابراین، اسرائیل، امریکا، عربستان سعودی و سایر هم پیمانان شان نه تنها مجرم اند، بلکه زمینه ساز استمرار خشونتاند و ناقض حقوق بشراند.
در این دوران، زمانی که دنیا با شعار حقوق بشر میدرخشد، امّا کودکان غزه زیر آوار خفتهاند، زمانی که در یمن کودکان، زنان و مردان گرسنه اند و بمبها بسوی آنان نشانه رفته اند، باید پرسید: «آیا ما واقعاً در جهانی زندگی میکنیم که حقوق بشر ارزش دارد؟».
حق انسان، نه بخششِ قدرتِ زورگوست و نه ابزار بازیِ سیاست مداران. حق انسان، جوهرِ وجود ماست، ما که اگر در برابر ظلم فریاد نزنیم، در سکوتِ خود شریک جنایتایم.



