بازگشت طالبان به قدرت، موج بیسابقهای از مهاجرت آموزشی را نیز در افغانستان رقم زد. محرومیت دختران از تحصیلات بالاتر از صنف ششم، خانوادههایی را وادار کرد تا وطن خود را ترک کنند و راهی کشورهای دور و نزدیک شوند. این تصمیم دردناک، نشاندهنده عمق فاجعهای است که نسل آینده افغانستان را تهدید میکند.
تلخی موقعیت کنونی زمانی دوچندان میشود که افغانستان را تنها کشور جهان بدانیم که دختران در آن از حق بنیادین آموزش محروماند. این واقعیت، کشوری با پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی را به نمادی از عقبگرد تمدنی تبدیل کرده است. محرومیت از آموزش، نه تنها حقی انسانی بلکه اصلی اسلامی محسوب میشود که نادیده گرفته شده است.
سیاستهای سختگیرانه طالبان در این مدت، ضربهای هولناک به آینده آموزشی افغانستان وارد کرده است. نابودی نیمی از ظرفیتهای فکری و علمی جامعه، پیامدهایی دارد که تا نسلهای متوالی ادامه خواهد یافت. این محرومیت، نه تنها زنان بلکه کل جامعه را از منافع توسعه و پیشرفت محروم میسازد.
مهاجرت آموزشی خانوادهها، اگرچه راهحلی فردی برای نجات آینده فرزندان است، اما از منظر ملی فاجعهای دیگر محسوب میشود. فرار مغزها و تخلیه نیروهای تحصیلکرده، افغانستان را از امکان بازسازی آتی محروم میکند. این چرخه معیوب، کشور را در دام عقبماندگی بلندمدت گرفتار خواهد ساخت.
دخترانی که میتوانستند در امنیت و آرامش مشغول تحصیل باشند، اکنون در گوشه و کنار جهان منتظر طلوع دوبارهاند. این انتظار، نه تنها برای خودشان بلکه برای آینده افغانستان نیز دردناک است.
اکنون که موج بازگشت مهاجران به کشور ادامه دارد، انتظار میرود طالبان با تجربه چهار سال گذشته، حداقل در بخش آموزش تغییرات مثبت ایجاد کند. این فرصت طلایی، میتواند آغازی برای پایان دادن به محرومیت آموزشی فرزندان این سرزمین باشد.
سوال اساسی این است که آیا نسلی که امروز از آموزش محروم میشود، فردا قادر به بازسازی وطن خواهد بود؟ پاسخ این پرسش، سرنوشت افغانستان را رقم خواهد زد.
محمد زمان صمدی/خبرگزاری معمار