غنی و خلیلزاد؛ دو روی یک سکه خیانت به افغانستان

اشرف غنی احمدزی با قوم‌گرایی بیمارگونه و خیانت درونی، زلمی خلیلزاد با نقش لابی‌گر و طراح امریکایی، و ایالات متحده با سیاست دوگانه «دموکراسی‌سازی و تروریزم‌پروری»، سه ضلع یک مثلث شوم بودند که جمهوریت را به طالبان واگذار کردند. این خیانت نه فقط سقوط یک نظام، بلکه سقوط امید یک ملت بود.
لینک کوتاه: https://memar.press/?p=148177
منتشر شده در 3:58 ب.ظ
شماره خبر 148177
23 سنبله 1404

نویسنده: دکتر لنگرزاد

سقوط جمهوریت در افغانستان نه یک حادثه ناگهانی، بلکه محصول تبانی قدرت، تعصب قومی و معامله‌گری سیاسی بود. اشرف غنی احمدزی با قوم‌گرایی بیمارگونه و خیانت درونی، زلمی خلیلزاد با نقش لابی‌گر و طراح امریکایی، و ایالات متحده با سیاست دوگانه «دموکراسی‌سازی و تروریزم‌پروری»، سه ضلع یک مثلث شوم بودند که جمهوریت را به طالبان واگذار کردند. این خیانت نه فقط سقوط یک نظام، بلکه سقوط امید یک ملت بود.

چهار سال پس از سقوط جمهوریت، جنگ کلامی میان اشرف غنی و زلمی خلیلزاد ادامه دارد. دو چهره‌ای که خود معماران اصلی این فاجعه‌اند، امروز با تبادل اتهام می‌کوشند خود را از مسئولیت تاریخی مبرا سازند. اما حقیقت روشن‌تر از آن است که در غبار اتهامات گم شود. سقوط جمهوریت حاصل هم‌دستی امریکا، لابی‌گری خلیلزاد و قوم‌پرستی و خیانت اشرف غنی بود؛ خیانتی که در حافظه تاریخ افغانستان تا همیشه باقی خواهد ماند.

امریکا با شعار مبارزه علیه تروریزم و آوردن دموکراسی وارد افغانستان شد. بیست سال، خاک کشور را به میدان جنگ بدل کرد، خون هزاران کودک و جوان این سرزمین را در عملیات انتحاری که ریشه‌اش در سیاست‌های واشنگتن و اسلام‌آباد بود ریخت، و در نهایت همان قدرتی را به کابل بازگرداند که در ۲۰۰۱ دشمن و تروریزم جهانی معرفی کرده بود: طالبان. این نه یک اشتباه، بلکه جنایتی آگاهانه بود. تاریخ، امریکا را به‌عنوان حامی تروریزم و معامله‌گر خون ملت‌ها محکوم خواهد کرد.

بیشتر بخوانید:  صلح گمشده؛ از آرمان جهانی تا واقعیت خونین افغانستان و خاورمیانه

زلمی خلیلزاد، در نشست بن معمار حکومتی شد که از همان ابتدا پایه‌های لرزان داشت. او در تمام دو دهه، نه به‌عنوان نماینده امریکا در افغانستان، بلکه به‌عنوان لابی‌گر طالبان در سیستم امریکا عمل کرد. مذاکرات قطر، که به حاشیه‌رفتن حکومت منتخب و حذف مردم افغانستان از روند صلح انجامید، خیانتی آشکار بود. خلیلزاد با تبانی و معامله‌گری، جمهوریت را عملاً به طالبان تسلیم کرد. نقش او در سقوط افغانستان کمتر از یک کودتاگر نیست؛ کودتایی در لباس دیپلمات.

اما بزرگ‌ترین خیانت داخلی از آنِ اشرف غنی احمدزی است. او که خود را روشنفکر و اصلاح‌گر معرفی می‌کرد، در عمل به نماد قوم‌گرایی، تبعیض و تعصب بدل شد.

  • غنی تیم چهارنفره پشتون‌والی درست کرده بود و تمام کرسی‌های کلیدی را به قوم خود سپرده بود.
  • او حتی ورود به دانشگاه‌ها را قوم‌محور ساخت. جوانان هزاره که در کنکور بالاترین نمرات را می‌گرفتند، قربانی سهمیه‌بندی قومی شدند. این قوم‌پرستی آشکار نه تنها عدالت آموزشی را نابود کرد، بلکه سطح علمی کشور را به قهقرا برد.
  • غنی حتی در مقام رئیس دانشگاه کابل، با تحمیل واژه «پوهنتون» بر فارسی‌زبانان، زبان و هویت فرهنگی میلیون‌ها انسان را تحقیر کرد.
  • او در یکی از مصاحبه هایش بی‌شرمانه گفته بود: «چرا باید در زندان‌ها فقط پشتون‌ها باشند؟» غافل از این‌که زندان محل سهمیه قومی نیست، بلکه بازتاب جرم و جنایت است.
بیشتر بخوانید:  افغانستان در آستانه فاجعه انسانی کودکان

غنی در نهایت با تبانی با شبکه حقانی، افغانستان را به طالبان فروخت و خود با چمدان‌های پر از دالرهای دزدیده شده از بیت‌المال به امارات گریخت. او نه‌تنها جمهوریت، که حیثیت ملت افغانستان را در یک معامله شرم‌آور از دست داد.

سقوط جمهوریت تنها نتیجه حملات طالبان نبود. این سقوط در دفترهای دیپلماتیک و ریاست‌جمهوری طراحی شد. غنی با قوم‌پرستی کورکورانه و فساد بی‌پایان، خلیلزاد با لابی‌گری شرم‌آور برای طالبان، و امریکا با سیاست دوگانه و جنایت‌کارانه، سه ضلع یک فاجعه را ساختند. امروز هر سه می‌کوشند با انداختن تقصیر بر دوش یکدیگر، از محاکمه تاریخ فرار کنند. اما حقیقت روشن است: این‌ها محکومان ابدی وجدان انسانی‌اند.

افغانستان با خون و اشک فرزندانش بهای سنگینی برای بازی‌های کثیف قدرت پرداخت. سقوط جمهوریت نه فقط پایان یک نظام، بلکه پایان اعتماد مردم به حاکمان بود. امریکا، خلیلزاد و غنی احمدزی همگی محکومان تاریخ‌اند. هیچ‌یک نمی‌توانند از مسئولیت فرار کنند. آن‌چه ملت افغانستان نیاز دارد، نه جنگ کلامی این خائنان، بلکه پاسخگویی شفاف و عبرت‌آموزی از این خیانت‌هاست.

قوم‌پرستی غنی، لابی‌گری خلیلزاد و معامله‌گری امریکا، سه درسی است که باید در حافظه ملت حک شود:

  • هیچ کشوری با تعصب قومی ساخته نمی‌شود.
  • هیچ ملتی با معامله‌گری بیگانگان آزاد نمی‌گردد..
  • و هیچ قدرتی که بر خون ملت‌ها بنا شود، پایدار نخواهد ماند.
بیشتر بخوانید:  بازگشت امریکا به بگرام؛ بازگشت ناامنی و ویرانی

تاریخ قضاوت خواهد کرد، و قضاوت تاریخ سنگین‌تر از هر دادگاه زمینی است. غنی، خلیلزاد و امریکا، معماران سقوط جمهوریت، محکومان ابدی وجدان بشر خواهند بود.

نویسنده: دکتر لنگرزاد

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email