کشور افغانستان با وجود داشتن زیبایی ها و جذابیت هایی که هر کدام به نوبه خود میتوانند زندگی پرنشاطی را برای کودکان رقم بزنند اما متاسفانه در دهه های متوالی تبدیل به مکانی نا امن و پرمخاطره برای کودکان شده است و سبب شده است تا کودکان در معرض آسیب های متعدد قرار بگیرند.
عوامل نا امنی و آسیب پذیری کودکان در افغانستان را میتوان از سه زاویه مورد تحلیل قرار داد، اول اینکه برخی از فرهنگ ها و عادات غلطی که در افغانستان میان برخی از اقوام رواج دارد، دوم، جنگ و خشونت در افغانستان، سوم، بحران اقتصادی و نبود امکانات
اما در خصوص نقش فرهنگ و عادات اشتباه در آسیب پذیر کردن کودکان و به نوعی افزایش آمار کودکان آسیب پذیر در کشور باید گفت؛ عواملی همچون؛
۱ـ ازدواج اجباری کودکان که با وجود وضع قوانین در جهت ممنوعیت آن، هنوز در کشور رواج دارد و هر از گاهی اخباری مبنی بر ازدواج افراد بزرگسال با کودکان منتشر می شود، که این موضوع هر چند بیشتر دختران خردسال را در معرض آسیب پذیری قرار میدهد اما پسران نیز از تهدیدات آن مصون نیستند.
۲ـ مصرف دخانیات که در برخی از مناطق کشور به شکل یک عادت و فرهنگ غلط رواج دارد و بر همین اساس آسیب پذیری کودکانی که در معرض چنین عادات غلطی قرار دارند، نسبت به سایرین بسیار بالاتر است و آمارهای رسمی و غیر رسمی حاکی از این است که میانگین سن اعتیاد به دخانیات و مصرف آن در کشور متاسفانه بسیار پایین است و این خود نیز تهدید جدی برای کودکان به حساب می آید به نحوی که آسیب پذیری آنان را در جامعه بسیار بالا می برد، زیرا استعمال دخانیات در سنین کودکی علاوه بر ضررهای غیر قابل جبران جسمی، آسیب های روحی و روانی بسیار عمیقی بر کودکان وارد می کند که جبران آن بسیار سخت و شاید ناممکن باشد و آینده کودکان را به مخاطره می اندازد.
۳ـ سوء استفاده جنسی از کودکان که در برخی از مناطق کشور متاسفانه جریان دارد، هرچند این امر مختص افغانستان نیست اما در برخی از مناطق کشور مشاهده می شود که از کودکان، تحت عناوین مختلف سوء استفاده می شود و این موضوع به صورت یک فرهنگ و عادت غلط اجتماعی در آن مناطق تبدیل شده است.
آنچه که در این مورد بخصوص قابل توجه میباشد این است که کودکان پسر بیشتر از کودکان دختر در معرض این تهدیدات قرار دارند.
در خصوص نقش جنگ و ناامنی در افزایش آسیب پذیری کودکان نیز باید گفت، دوران جنگ و دوران پس از جنگ، هر کدام به نحوی دارای تبعاتی میباشند که به نوبه خود تاثیر زیادی در بالابردن سطح آسیب پذیری کودکان در جامعه جنگ زده دارند.
کشور افغانستان پس از به سر بردن در بیش از چهار دهه جنگ های داخلی و تجاوزات خارجی، تبدیل به یکی از ناامن ترین کشورهای جهان برای کودکان به حساب می آید و اکنون که به نوعی در حال سپری کردن دوران پساجنگ میباشد نیز آسیب های متأثر از جنگ در کشور جریان دارد و کودکان آسیب پذیری که به عناوین مختلف متحمل آسیب های جنگ شده اند نیاز به حمایت های بیش از پیش دارند.
عامل مهم دیگری که زمینه را برای آسیب پذیری کودکان فراهم می آورد و از سوی دیگر برای کودکان آسیب پذیر نا امنی ایجاد کرده است، مسأله بحران اقتصادی و نبود امکانات است، چرا که بحران اقتصادی و فقر موجب شده است تا در بسیاری از موارد شاهد فروش کودکان از سوی والدین باشیم که این امر خود سبب آسیب پذیری عاطفی و روانی جدی برای کودکان میگردد.
از سوی دیگر برخی دیگر از خانواده ها برای تامین نیازهای اولیه خویش در زندگی مجبورند تا کودکان خویش را از تحصیل بازداشته و به اشتغال و کسب درآمد وادار کنند که این امر نیز به نوعی آسیب پذیری کودکان را بالا میبرد زیرا دور بودن از محیط خانه و اشتغال در محیط های کاری علاوه بر مخاطرات جسمی، تهدیدات روحی و روانی نیز به دنبال دارد.
همچنین موضوع نبود امکانات بهداشتی و درمانی در کشور نیز موجب شده است تا کشور برای کودکانی که به لحاظ جسمی دارای بیماری های زمینه ای هستند و از قشر کودکان آسیب پذیر محسوب میشوند، دچار مشکلاتی شوند و روند درمان و مراقبت آنان با چالش های جدی مواجه باشد.
عوامل فوق به عنوان مهمترین عوامل آسیب پذیری یا افزایش آسیب پذیری کودکان در افغانستان میباشند و کودکان آسیب پذیر کشور نیاز به حمایت بیش از پیش دارند.