علم و هنر، دو بال نجات از تاریکی برای مردم افغانستان

علم و هنر، دو بال نجات از تاریکی برای مردم افغانستان

شماری از فرهنگیان، شاعران و علاقه‌مندان به عرفان در هرات، با برگزاری مراسمی، هزاروپنجاهمین سال‌روز تولد خواجه عبدالله انصاری را گرامی داشتند.

این مراسم روز یکشنبه، ۲۱ ثور در جوار آرامگاه خواجه عبدالله انصاری در زیارت گازرگاه برگزار شد و فرهنگیان، عالمان دین و دوست‌داران عرفان در آن حضور داشتند.

خواجه عبدالله انصاری در سال ۳۸۵ هجری خورشیدی در هرات زاده شد و در قرن پنجم هجری به‌عنوان یکی از پیشگامان عرفان اسلامی به زبان دری شناخته می‌شود.

افغانستان، سرزمین تمدن‌های کهن و فرهنگ‌های عمیق، گنجینه‌ای از بزرگان علم و ادب را در دل تاریخ خود جای داده است. این سرزمین نه‌تنها زادگاه پهلوانان و مجاهدان بوده، بلکه مهد پرورش دانشمندان، عارفان، شاعران و حکیمانی چون ابوریحان بیرونی، مولانا بلخی، سنایی غزنوی و خواجه عبدالله انصاری است. یادآوری و بزرگداشت این شخصیت‌ها، تنها ادای دین به گذشته نیست، بلکه راهی برای یافتن مسیر روشن آینده است. در این میان، برگزاری مراسم‌هایی نظیر هزار و پنجاهمین سال‌روز تولد خواجه عبدالله انصاری در هرات، نشانه‌ای از زنده بودن روح علم، عرفان و ادب در میان مردم است.

خواجه عبدالله انصاری، با آثار ژرفی چون مناجات‌نامه و صد میدان، نه‌تنها شاعر و عارف، بلکه معلمی برای روح و جان بود. زبان ساده، صداقت در بیان و عمق عرفانی نوشته‌های او، باعث شده تا نامش قرن‌ها بعد از وفات همچنان زنده و الهام‌بخش باقی بماند. وی با پیوند میان عقل و عشق، دین و معنا، نمونه‌ای از تلفیق خرد و ایمان است. امروز بیش از هر زمان دیگر، جامعه ما به چنین الگوهایی نیاز دارد؛ شخصیت‌هایی که نه با هیاهو، بلکه با حکمت، اخلاق و دانایی، راه روشن آینده را نشان می‌دهند.

جامعه‌ای که می‌خواهد از ویرانی، خشونت و تاریکی نجات یابد، باید به دو بال علم و هنر تکیه کند. این دو عنصر، زیربنای توسعه فکری، فرهنگی و سیاسی هر ملت‌اند. در افغانستانِ امروز، توجه به این مقوله نه‌تنها یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است. علم، انسان را از جهل نجات می‌دهد و هنر، او را از بی‌احساسی و خشونت. این دو می‌توانند اندیشه‌های فرقه‌ای، تعصب‌های قومی و انحصارگرایی مذهبی را به چالش بکشند و جای آن را به گفت‌وگو، مدارا و آگاهی بدهند.

اقتدا به بزرگان علم و فرهنگ، به معنای تقلید کورکورانه از آن‌ها نیست، بلکه درک پیام آن‌ها و به‌کارگیری آن در شرایط امروز است. خواجه عبدالله انصاری اگر امروز در میان ما می‌زیست، شاید خاموشی در برابر ظلم و تحجر را گناهی نابخشودنی می‌دانست. همان‌گونه که مولانا دعوت به عشق، زندگی و معنا می‌کرد، یا سنایی جهل‌پرستی را ملامت می‌نمود، ما نیز باید از این سرچشمه‌های فکری بهره بگیریم تا جامعه‌ای آگاه، بیدار و مقاوم بسازیم. بازگشت به میراث علمی و ادبی، به معنای عبور از تحجر و رفتن به سوی تمدن است.

با تأسف، باید گفت که سلطه طالبان بر افغانستان، به‌ویژه در حوزه علم و فرهنگ، ضربه‌ای سنگین بر پیکر جامعه وارد کرده است. بستن درهای مکاتب بر روی دختران، سانسور کتاب‌ها، تحقیر زبان و هنر، تعطیلی مراکز فرهنگی و سرکوب فعالان هنری و علمی، تنها بخشی از واقعیت تلخ این دوران است. طالبان با قرائتی خشک و بسته از دین، در پی خاموش کردن شعله آگاهی‌اند، چرا که به‌درستی دریافته‌اند آگاهی، بزرگ‌ترین تهدید برای نظام‌های استبدادی و ایدئولوژیک است.

اما حقیقت آن است که تاریخ، نشان داده است که اندیشه، هیچ‌گاه با سرنیزه خاموش نمی‌شود. نسل نو، حتی در سخت‌ترین شرایط، راه خود را به سوی نور خواهد یافت. وظیفه ماست که با حفظ میراث فرهنگی، پاسداری از زبان و هنر، و تشویق به آموزش و دانایی، این شعله را زنده نگه‌داریم.

افغانستان، برای رهایی از چنگال جهل و افراط‌گرایی، به بازگشت به ریشه‌های روشنفکری، علمی و فرهنگی خود نیاز دارد. تکریم خواجه عبدالله انصاری و دیگر بزرگان، باید آغازی برای بازتعریف نقش علم و هنر در جامعه باشد. هرچند شرایط کنونی دشوار است، اما همان‌گونه که در تاریک‌ترین شب‌ها، ستارگان بیشتر می‌درخشند، در این دوران تاریک نیز می‌توان با اقتدا به نخبگان گذشته، آینده‌ای روشن‌تر ساخت. راه آزادی، عدالت و شکوفایی، از مسیر آگاهی و فرهنگ می‌گذرد؛ و این مسیری است که نه‌تنها ممکن، بلکه ضروری است.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط