واقعه عاشورا یک امر عادی نیست که به سادگی از کنار آن رد شویم، بلکه واقعهای بسیار عظیم است که به دین نبوی(ص) حیاتی دوباره داد.
بنابراین از حادثه عظیم عاشورا می توان درسها و پیامهای بسیار بزرگ و زندگی ساز که حیات مادی و معنوی انسان را تضمین می کند، گرفت.
دقت و ژرف نگری در این حادثه عظیم به ویژه توجه در سخنان حضرت سیدالشهدا(ع) و موضعگیریهای قاطع آن بزرگمرد، نکاتی آموزنده به همراه دارد که در ادامه به بیان نکاتی از سخنان ایشان میپردازیم.
- درس اولی که میتوان از این قیام بزرگ گرفت این است که مرگ با عزت عین سعادت و حیات با ذلت عین شقاوت است، امام حسین علیه اسلام میفرمایند: إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً؛ یعنی من مرگ در راه حق را چیزی به غیر از سعادت نمیدانم و حیات ذلیلانه در کنار ظالمان را چیزی جز ذلت و خواری نمیدانم بنابراین عزت و سربلندی مسلمان، در سایه جهاد و شهادت ومبارزه در راه حق و عدالت است . مرگ شرافتمندانه در این راه، «حیات ابدی » است و زندگی با خواری و خفت تن دادن به زبونی و ذلت، «مرگ تدریجی » است.
این جمله امام علیه السلام روحیه شهادت طلبی را نیز میان انسانه تقویت میکند زیرا شهادت طلبی، سلاحی است که هر امتی به آن مسلح شود، شکست ناپذیر می گردد . خون بر شمشیر پیروز است و شهیدان راه خدا زندگان همیشه تاریخ و سرمایه های الهام بخش جوامعند . پس برای عزت یک جامعه، باید «فرهنگ شهادت طلبی » را ترویج کرد.
برای یک مسلمان، بالاتر از هر چیز، عمل به وظیفه و انجام تکلیف است، هرچه باشد و هرجا باشد، چه با فتح نظامی، چه با شهادت، چه با ماندن، چه با رفتن، چه با فریاد، چه با سکوت، قیام برای خدا شکست ندارد و هرکه به «وظیفه » عمل کند، پیروز است، هرچند در ظاهر شکست بخورد.
شیعیان حسین ( علیه السلام) و پیروان فرهنگ عاشورا، هرگز با دشمنان اسلام و مسلمین سازنش نمی کنند و عزت و سربلندی خود را به زندگی حقیرانه و بردگی ستمکاران و جباران نمی فروشند. جان می دهند، ولی دین و ایمان و شرافت را از دست نمی دهند.
آنان که به حکومت ظالمان و فاسدان تن بدهند و در برابر فساد و ظلم و بدعت و تحریف، سکوت و سازش کنند و جان خود را بیش از دین و عزت و شرف، دوست بدارند، ذلت دنیوی و عذاب اخروی و خشم خدا و نفرین خلق خدا را برای خود می خرند . شعار عاشوراییان «هیهات مناالذله » است و مدالشان عزت و آزادگی. - درس دیگری که میتوان از سخنان امام گرفت این است که برای جلوگیری از تسلط ظالمان باید امر به معروف و نهی از منکر کرد زیرا تکلیف یک مسلمان متعهد، دفاع از ارزش های دینی، دعوت به پاکی و نیکی، «امر به معروف ونهی ازمنکر» ، اصلاح جامعه و مبارزه با مفاسد ومنکرات و انحرافات است واگر این فریضه ترک شود، بَدان مسلط می شوند و سقوط جامعه حتمی است . قیام کربلا برای عمل به همین تکلیف بود، لذا امام علیه اسلام میفرمانید: اُرِيدُ أن آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و أنهي عَنِ الْمُنكَرِ.
فلسفه قیام کربلا، احیای دین و ترویج نماز وگسترش معنویات ومبارزه با منکرات است، پیروان اباعبدالله ( علیه السلام) با ایمان و عمل و تقوا و جهاد خویش، نشان می دهند که این فلسفه را شناخته و آن را پذیرفته اند و در راه آن تلاش می کنند. - درس بسیار مهم دیگری که میتوان از قیام عاشورا گرفت این است که امام علیه السلام معیار دینداری افراد را مشخص میکنند و آن دسته از افرادی را که دین لقلقه زبانشان است را از دایره دینداران خارج نموده و نقش افراد مؤثر در اجتماع را برای مبارزه با ظلم به خوبی بیان مینمایند.
امام حسین علیه السلام به عنوان یکی از خواص و سرشناسان عصر خویش با قیامی که انجام میدهند و حماسهای که خلق میکنند به خواص و افراد سرشناس در تمام اعصار و زمانها یاد میدهند که در مواقع حساس و خطیر چگونه باید عمل کرد و این بزرگترین درس واقع عاشورا است زیرا رشد و نهادینه شدن همین روحیه در میان افراد تاثیرگذار در اعصار و زمانهای مختلف سبب شد تا قیامهای متعددی بر علیه ظالمان شکل بگیرد و متجاوزان به حقوق انسانها نتوانند با خیالی آسوده دست به ظلم بزنند.
اما اگر چهره های شاخص و افراد نافذ و مورد توجه جامعه، یعنی «خواص»، در لحظه های حساس به وظیفه خود عمل نکنند، جامعه را به ذلت و حیرت وافکار را به انحراف واسلام را به انزوا می کشانند از همین رو «رسالت خواص » ، بسی سنگین است و تکلیف آگاهان، بسیار خطیر و حساس.
در پایان باید گفت عزاداری برای امام حسین ( علیه السلام) و شهدای کربلا و اهل بیت مظلوم، نشانه همدلی و همراهی و همگامی با حماسه آفرینان عاشوراست و زنده نگه داشتن عاشورا، رمز بقای این حماسه جاوید بوده و سلاح اشک، فریاد مظلومین بر علیه ظالمان است و بساط ظلم، قطعا برچیده خواهد شد.