عملیات «طوفان الاقصی» که در ۷ اکتوبر توسط نیروهای مقاومت علیه اسرائیل آغاز شد، نه تنها یک اقدام نظامی گسترده بود، بلکه تغییرات عمیقی در معادلات امنیتی، سیاسی و روانی منطقه ایجاد کرد. این عملیات توانست تصویر امنیتی اسرائیل را به چالش بکشد، زیرساختهای نظامی و غیرنظامی آن را هدف قرار دهد و بازدارندگی یکجانبه این کشور را به شدت تضعیف کند.
غافلگیری کامل اسرائیل، یکی از برجستهترین پیامدهای این عملیات بود. رژیمی که همواره خود را قدرتی برتر و هوشیار میدانست، با حملهای هماهنگ و گسترده مواجه شد که شباهتهایی با شکست در جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ داشت. این اتفاق، اسرائیل را وادار به بازنگری جدی در استراتژیهای دفاعی و اطلاعاتی و ارتقای سامانههای امنیتی داخلی کرد.
هزینه انسانی عملیات نیز قابل توجه بود؛ بیش از ۱,۶۶۵ نفر از جمله ۴۶۶ سرباز کشته شدند و تعداد زیادی دیگر زخمی شدند. حملات به زیرساختها و مراکز حساس، ضعفهای جدی در پاسخدهی فوری نیروهای اسرائیلی را آشکار ساخت و نشان داد که عملیات هماهنگ و گسترده مقاومت، توانایی تغییر معادلات را دارد.
این عملیات، بازدارندگی اسرائیل را از یک مدل یکجانبه به یک بازدارندگی متقابل تبدیل کرد. اکنون تلآویو باید هزینههای بالای هرگونه تجاوز به غزه و پاسخهای احتمالی مقاومت را مد نظر قرار دهد؛ تحولاتی که میتواند تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی آینده اشغالگران را تحت تأثیر قرار دهد.
پیامدهای روانی عملیات نیز چشمگیر بود. صهیونیست با اضطراب، استرس پس از سانحه و افسردگی مواجه شدند و حملات گسترده، حس ناامنی و بیثباتی را در زندگی روزمره شهروندان افزایش داد.
در سطح منطقهای و بینالمللی، عملیات «طوفان الاقصی» روند عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل را به چالش کشید و نگاه جامعه جهانی به سیاستهای تلآویو دچار بازنگری شد. این رخداد نشان داد که توان عملیاتی مقاومت فلسطینیان میتواند معادلات سیاسی و امنیتی خاورمیانه را دستخوش تغییر کند.
عملیات «طوفان الاقصی» نمونهای از توانمندی مقاومت فلسطینی در برنامهریزی و اجرای عملیات گسترده است. این رخداد اسرائیل را مجبور به بازنگری در سیاستهای امنیتی و اطلاعاتی خود کرد و نشان داد که بازدارندگی یکجانبه در برابر حملات هماهنگ و غیرمنتظره قابل شکست است. پیامدهای این عملیات، فراتر از حوزه نظامی بوده و شامل جنبههای روانی، سیاسی، منطقهای و جهانی نیز میشود.