نویسنده: دکتر لنگرزاد
نشست مشترک میان نمایندگان وزارت خارجه ایران و افغانستان در مشهد، صحنهای بود از دیپلماسی لبخند، قدردانی از میزبانی چهار دههای ایران از سوی نماینده حکومت سرپرست طالبان. اما آیا واقعیت میدانی با این لبخندها همخوان است؟ مهاجرین برگشته به وطن، هنوز چشمانتظار پاسخهای شفافاند.
در تاریخ ۲۸ سرطان/تیر، نشست خبری مشترکی میان احمد معصومیفر، رئیس نمایندگی وزارت خارجه ایران در شمال شرق، و محمد اسماعیل سلیم، رئیس نمایندگی وزارت خارجه حکومت سرپرست افغانستان (طالبان) در ولایت هرات، در محل استانداری خراسان رضوی برگزار شد. سخنانی از احترام، میزبانی، و پیشرفت متقابل میان دو کشور رد و بدل شد.
در این نشست، محمد اسماعیل سلیم اظهار داشت: «مسئولین ایرانی برخورد خوب و محترمانه با مهاجرین داشتهاند و ما از میزبانی چهار دهه برادران ایرانی خود سپاسگزاریم، پیشرفت افغانستان، پیشرفت ایران است و بالعکس.»
بیتردید، نقش مردم و دولت ایران در میزبانی مهاجرین افغانستانی طی چهار دهه گذشته انکارناپذیر است. اما در این میان، آنچه جای خالیاش بهوضوح حس میشود، پاسخ به یک پرسش بنیادین است: حکومت سرپرست طالبان برای مهاجرینی که به کشور بازگشتهاند، چه کردهاند؟
وقتی نماینده طالبان در پاسخ به خبرنگار معمار مبنی بر ارائه خدمات از سوی حکومت سرپرست میگوید:
«در ابتدا مشکلاتی وجود داشت، اما به لطف خدا اکنون با کمک مردم، شرایط بهتر شده.»
این سخن بیشتر به اعترافی تلویحی شباهت دارد تا گزارشی از عملکرد حکومتی. واقعیت این است که «مردم» کمک کردهاند، نه دولت. مردم هرات و سایر نقاط، همچون گذشته، ثابت کردهاند که وجدان انسانیشان بیدار است؛ اما نقش طالبان کجاست؟
در طی سه سال گذشته، مهاجرت هموطنان ما به ایران عمدتاً در قالب سه گروه صورت گرفت:
- نظامیان و امنیتیهای پیشین که برای حفظ جان خود از هراس انتقامگیری طالبان، کشور را ترک کردند؛
- خانوادههایی که فرزندان دختر داشتند و بهسبب تعطیلی مکاتب و دانشگاهها از سوی طالبان، راهی ایران شدند؛
- مردمی که از بیم جنگ و بیثباتی امنیتی، پناه را در آنسوی مرزها جستند.
اکنون حکومت سرپرست طالبان باید پاسخ دهد:
- آیا بازگشت نظامیان دولت جمهوریت، مصون از شکنجه، زندان یا حذف فیزیکی خواهد بود؟
- آیا دختران بازگشته، حق تحصیل خواهند داشت؟
- آیا صلحی پایدار وجود دارد تا دیگر نیازی به کوچ دوباره نباشد؟
اینها پرسشهاییاند که با هیچ لبخند دیپلماتیکی نمیتوان از پاسخ دادن به آن گریخت.
در جایگاه یک تحلیلگر و ناظر اخلاقمدار، به حکومت طالبان توصیه میشود:
- تشکیل حکومت همهشمول را بهجای حکومت انحصاری در پیش گیرند تا همه اقوام و اقشار در ساختار قدرت سهیم باشند.
- دروازه های مکاتب و دانشگاهها را بهروی دختران و زنان باز کنند؛ این حق الهی و انسانی را دین مبین اسلام برای زنان مقرر کرده است لذا هیچ کسی با هیچ بهانه ای حق ندارند آنها را از درس و تحصیل محروم کنند.
- برای مهاجرین برگشته به وطن، برنامهای مدون برای اسکان، اشتغال و بازسازی زندگی ارائه نمایند؛ نه اینکه آنان را در بلاتکلیفی و بیسرپناهی رها کنند.
همانطور که ایران میزبان بود، اکنون افغانستان باید «خانهدار خوبی» برای فرزندان برگشتهاش باشد.
مهاجرین بازگشته با کولهباری از غم، امید، و پرسش به خانه برگشتهاند. اگر طالبان واقعاً به فکر ساختن افغانستاناند، باید پاسخگوی این پرسشها باشند:
کجا بخوابند؟ چه بخورند؟ دختران شان کجا درس بخوانند؟ و امنیتشان چه خواهد شد؟
اگر طالبان در برابر این سؤالات سکوت کند، تاریخ سکوت آنان را نخواهد بخشید!