افغانستان امروز بهوضوح به میدانی تبدیل شده است که گروههای تروریستی مختلف آزادانه فعالیت میکنند و امنیت و ثبات این کشور را به بازی گرفتهاند. گزارشهای اخیر از بازداشت افراد مرتبط با گروه داعش در ساختارهای امنیتی و ملکی طالبان، تنها نوک کوه یخی از نفوذ این گروههای افراطگرا در بدنه طالبان است.
این تحولات، نشانگر ضعف ساختاری طالبان در تأمین امنیت حتی برای وزرای ارشد خودشان است؛ مسئلهای که پرسشهای جدی در مورد توانایی این گروه برای اداره کشور ایجاد میکند.
یکی از واقعیتهای تلخ و انکارناپذیر در خصوص بحران کنونی افغانستان، نقش مستقیم و غیرمستقیم قدرتهای منطقهای و جهانی، بهویژه پاکستان و امریکا، در تقویت و حفظ شبکههای تروریستی در این کشور است.
پاکستان بهعنوان پناهگاه سنتی گروههای افراطی و تروریستی، از سالها پیش به حمایت از شبکه حقانی، تحریک طالبان پاکستان (TTP)، و حتی گروههایی مانند القاعده ادامه داده است. سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI) نهتنها زمینه فعالیت این گروهها را در خاک خود فراهم کرده، بلکه از آنها بهعنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک خود در منطقه استفاده میکند.
از سوی دیگر، امریکا با خروج بیبرنامه و شتابزده خود از افغانستان در سال 2021، فضای مناسبی برای رشد و بازسازی گروههای افراطی در این کشور ایجاد کرد. اقدام واشنگتن در تحویل افغانستان به طالبان، عملاً بهمعنای واگذاری این کشور به افراطگرایی بود. با وجود ادعای مبارزه امریکا با تروریسم، واقعیت این است که سیاستهای این کشور اغلب به تقویت همین گروهها منجر شده است.
طالبان، که امروز با ادعای تأمین امنیت کشور در قدرت هستند، بهطور مداوم حضور گروههای تروریستی در افغانستان را انکار کردهاند. این در حالی است که شواهد و حملات متعدد، خلاف این ادعا را نشان میدهند. تنها در ماههای اخیر، حملات مرگبار در مناطق شیعهنشین افغانستان و کشتار زنان و کودکان، بار دیگر چهره واقعی گروههای تروریستی مانند داعش را نشان داده است.
قتل خلیلالرحمن حقانی، وزیر مهاجرین طالبان، در حمله انتحاری اخیر نیز ثابت میکند که طالبان حتی توانایی محافظت از مقامات بلندپایه خود را ندارند.
نکته قابلتوجه دیگر، نقش سایتهایی مانند “المرصاد” است که مستقیماً با نهادهای اطلاعاتی طالبان مرتبط هستند و از گروههای تروریستی در سوریه حمایت میکنند. این فعالیتها، پیوندهای خطرناک میان طالبان و گروههای افراطی منطقهای را برجسته میکند و نشان میدهد که این گروه نهتنها قادر به کنترل تروریسم نیست، بلکه بهنوعی با آن همزیستی دارد.
ادعای طالبان مبنی بر «مهار تهدید داعش» در افغانستان، چیزی جز تبلیغات پوچ نیست. حملات اخیر در کابل و دیگر نقاط کشور، از جمله حمله به وزارت مهاجرین، نشان میدهند که داعش نهتنها در افغانستان فعال است، بلکه توانایی نفوذ به قلب نهادهای امنیتی طالبان را نیز دارد. این وضعیت، ثبات نسبی طالبان در افغانستان را زیر سوال میبرد و از نبود کنترل واقعی در این کشور حکایت میکند.
وضعیت کنونی افغانستان، پیامد مستقیم مداخلات قدرتهای خارجی مانند پاکستان و امریکا، و همچنین ناکارآمدی و بیکفایتی طالبان است. حمایت برخی کشورهای منطقه از تروریسم در افغانستان، مسئولیت اخلاقی و سیاسی جامعه بینالمللی را برای مقابله با این تهدیدات افزایش میدهد.
طالبان باید به جای انکار واقعیت، مسئولیت امنیت و ثبات کشور را بپذیرند و دست از حمایت ضمنی از گروههای افراطی بردارند. در غیر این صورت، افغانستان همچنان درگیر چرخه بیپایان خشونت و افراطگرایی خواهد بود؛ چرخهای که امنیت منطقه و جهان را نیز تهدید میکند.
نویسنده: م. کهریزنوی