شامگاه شنبه ۹ قوس/ آذر ۱۴۰۴، محفل نقد و بررسی مجموعه رباعی «پیوست به صبح» اثر سیدعلی عطایی، شاعر، نویسنده و گوینده رادیو دری، با حضور چهرههای برجسته شعر و نقد ایرانی و افغانستانی در حوزه هنری خراسان رضوی برگزار شد؛ نشستی که در فضایی گرم و ادبی، شعرهای این مجموعه را از زوایای مختلف زبان، اندیشه و تازگیِ بیان مورد واکاوی قرار داد.
در بخش نخست نشست، عباس ساعی ـ شاعر و منتقد ادبی ـ با اشاره به کمیابی مجموعههایی یکدست درباره «صبح» در قالب رباعی، گفت انتخاب چنین موضوعی در این حجم، از روزگار رودکی تا امروز کمسابقه بوده است.
او تأکید کرد عطایی توانسته با تکیه بر ذوق شخصی و نیازهای محتوایی برنامههای رادیویی، مجموعهای خلق کند که برخی از رباعیهای آن «چشمنواز و فراتر از انتظار» است.
ساعی همچنین به معدود لغزشهای مقدمه ناشر و استفاده محدود از واژگان بیگانه اشاره کرد و گفت این موارد وارد متن شعر نشده و آسیبی به یکدستی اثر نزده است.
این منتقد بهرهگیری از واژههای اصیل فارسی رایج در افغانستان و تکرار طبیعی عناصر تصویری چون خورشید، پنجره، آینه، طلوع و پرندگان صبحخیز را از نقاط قوت مجموعه برشمرد.
به گفته او، این انتخابهای واژگانی هویت زبانی کتاب را تقویت کرده و انسجام معنایی آن را افزایش داده است.
در ادامه جلسه، سید حکیم بینش ـ شاعر و منتقد ادبی ـ «پیوست به صبح» را اثری متفاوت و برخوردار از چندین امتیاز برجسته توصیف کرد و گفت: این مجموعه از نظر درینویسی ـ چه در انتخاب واژهها و چه در ساختار جمله ـ هویت زبانی روشنی دارد و ای کاش این ویژگی در کتاب پررنگتر بود.
او «زیست شاعرانه»، «سلاست کلام» و نزدیکی بیان به زبان محاوره را از دیگر قوتهای اثر دانست و نمونههایی از این روانی را در رباعیها یادآور شد.
با این حال، او به چند کاستی نیز اشاره کرد؛ از جمله اینکه یکنواختی موضوعی و تمرکز کامل کتاب بر «صبح» گاهی موجب تکرار شده است.
بینش گفت معمولاً بیتهای دوم رباعیها برجستهاند، اما برخی مصراعهای نخست پرداخت کافی ندارند.
در بخش دیگری از این نشست، سید ابوطالب مظفری ـ شاعر و پژوهشگر ادبی ـ با نگاهی انتقادیتر به «پیوست به صبح»، سخنان خود را از مقدمه کتاب آغاز کرد و با اشاره به رویکرد «مرگ مؤلف» در نقد جدید گفت: توضیحدادن درباره چرایی سرایش شعرها در مقدمه، ضرورت ندارد و حتی دو مشکل ایجاد میکند؛ نخست اینکه ناقد را نسبت به نقد بیپروای متن محتاط میسازد و دوم اینکه شعرهای عطایی آنقدر «سفارشی» نیست که برای رفع شبهه نیازمند چنین توجیهاتی باشد.
او زمان چاپ و زمان خلق رباعیها را نیز دو مقوله جدا دانست و تأکید کرد که میشد مجموعه با گستره بیشتری از شعرهای شاعر همراه شود.
مظفری سپس به ماهیت قالب رباعی پرداخت و با یادآوری اصالت و دیرینگی این قالب در ایران و افغانستان گفت: رباعیسرایی در افغانستان ریشههای مردمی و شفاهی داشته و بسیاری از رباعیپردازان محلی گمنام ماندهاند؛ موضوعی که نشاندهنده گستردگی و ظرفیت این قالب است.
این منتقد اما چند کاستی را نیز برجسته دانست: از جمله تکرار عناصر تصویری مانند صبح و شب که بهزعم او گاه به کلیشه نزدیک میشود و میتوانست از معانی استعاری رایج فاصله بگیرد.
مظفری همچنین غیاب شخصیت شاعر را در بخشهایی از مجموعه «محسوس» خواند و گفت هرجا شاعر از تجربههای شخصی، مانند پدر و مادر، سخن گفته، شعرها ملموستر و انسانیتر شدهاند.
او در پایان با اشاره به نمونههایی از رباعیها، برخی تصاویر را «بدیع و چشمگیر» و برخی دیگر را «بلاتکلیف یا ناتمام» توصیف کرد و افزود در کنار این ضعفها، مجموعه دربردارنده مفاهیم اخلاقی و تأملبرانگیز نیز هست.
زینب بیات شاعر و گوینده رادیو دری در این نشست با اشاره به حجم و تنوع اثر گفت: مجموعه «پیوست به صبح» بیش از صد رباعی را در خود جای داده و هرکدام جلوهای از زندگی و خیالپردازی شاعرانه هستند؛ خود واژه «صبح» به تنهایی سرشار از انرژی و حیات است.
او افزود، هرچند موضوع کتاب ممکن است در نگاه اول تکراری به نظر برسد، اما سیدعلی عطایی مانند یک کارگردان توانسته از زوایای مختلف جلوههای صبح را به تصویر بکشد و نمادهای این مفهوم را بهخوبی در رباعیها جاری کند.
در پایان نشست، سید علی عطایی نیز سخن گفت و با قدردانی از حضور شاعران، منتقدان و همکارانش، از نقدهای سازنده و حمایتهای حاضرین تشکر کرد.
محفل نقد و بررسی «پیوست به صبح» فرصتی بود برای واکاوی دقیق و چندوجهی یک مجموعه رباعی غنی، جایی که نقاط قوت اثر مانند خلاقیت در تصویرسازی، سلاست کلام و هویت زبانی و در کنار آن کاستیهایی مانند تکرار موضوعی و غیاب محسوس شخصیت شاعر مورد بحث قرار گرفت و در نهایت، خود شاعر نیز با روی گشاده به نکات ارائهشده پاسخ داد.



