شکست مذاکرات استانبول و بن‌بست دیپلماسی میان کابل و اسلام‌آباد

ناکامی مذاکرات استانبول، سوالات جدی درباره نقش میانجیگران بین‌المللی نیز مطرح می‌کند. ترکیه و قطر با تمام تلاش‌ها، نتوانستند زمینه را برای تفاهم فراهم کنند. این امر نشان می‌دهد که برای حل بحران، نیاز به رویکردی فراتر از میانجیگری‌های محدود است. شاید زمان آن رسیده که طرفین با واقع‌بینی بیشتر و انعطاف‌پذیری معقول، به میز مذاکره بازگردند.
شکست مذاکرات استانبول و بن‌بست دیپلماسی میان کابل و اسلام‌آباد
لینک کوتاه: https://memar.press/?p=157197
منتشر شده در 3 ساعت پیش
شماره خبر 157197
6 عقرب 1404

سومین روز مذاکرات میان اداره طالبان افغانستان و حکومت پاکستان در استانبول، بدون دستیابی به توافق پایان یافت و این ناکامی، بار دیگر پرده از پیچیدگی‌های عمیق روابط دو کشور همسایه برداشت.

این دور از گفتگوها که با میانجیگری ترکیه و قطر برگزار شد، نه تنها نتوانست به آتش‌بس پایدار منتهی شود، بلکه فضای تنش را با تهدیدهای متقابل نظامی به مرحله‌ای حساس‌تر سوق داد.

شکست مذاکرات استانبول در حالی رخ داد که تنها دو هفته پیش، دو طرف در دوحه به آتش‌بس موقت توافق کرده بودند. این ناکامی سریع نشان می‌دهد که اختلافات ساختاری میان دو جانب بسیار عمیق‌تر از آن است که بتوان با میانجیگری‌های منطقه‌ای به سرعت حل شود. محور اصلی اختلاف، موضوع تحریک طالبان پاکستان است که اسلام‌آباد آن را تهدیدی امنیتی جدی می‌داند و کابل را متهم به پناه‌دهی به این گروه می‌کند.

اما نگاهی عمیق‌تر به مواضع دو طرف، روایت متفاوتی ارائه می‌دهد. پاکستان از افغانستان می‌خواهد که کنترل کامل بر گروه‌های مسلح در خاک خود داشته باشد، در حالی که خود اسلام‌آباد سابقه طولانی در حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی در منطقه دارد.

این تناقض در سیاست خارجی پاکستان، اعتماد لازم برای دستیابی به توافق پایدار را تضعیف می‌کند. واقعیت آن است که پاکستان نمی‌تواند انتظار داشته باشد افغانستان در کنترل مرزهای خود موفق‌تر از خود اسلام‌آباد عمل کند.

بیانیه رادیو تلویزیون ملی افغانستان زیر اداره طالبان که طرف پاکستانی را «فاقد صلاحیت» خواند و تاکید کرد که «افغانستان نمی‌تواند از حملات در پاکستان جلوگیری کند یا از طالبان پاکستانی نمایندگی کند»، نشان‌دهنده عمق شکاف در برداشت دو طرف از مسئولیت‌های همدیگر است. این موضع‌گیری، اگرچه تند به نظر می‌رسد، اما واقعیت پیچیده امنیتی منطقه را بازتاب می‌دهد که نمی‌توان آن را با فشار یک‌جانبه حل کرد.

تهدید وزیر دفاع پاکستان مبنی بر ورود به جنگ با افغانستان و پاسخ تند سخنگوی وزارت داخله طالبان، نشان می‌دهد که دیپلماسی، جای خود را به لفاظی‌های نظامی می‌دهد. این روند خطرناک است، زیرا هر دو کشور از ناامنی و بی‌ثباتی رنج می‌برند و جنگ تازه‌ای تنها بار اقتصادی و انسانی بر دوش مردم عادی خواهد افزود. تجربه چهار دهه گذشته نشان داده که راه‌حل‌های نظامی در این منطقه هیچ‌گاه پایدار نبوده‌اند.

ناکامی مذاکرات استانبول، سوالات جدی درباره نقش میانجیگران بین‌المللی نیز مطرح می‌کند. ترکیه و قطر با تمام تلاش‌ها، نتوانستند زمینه را برای تفاهم فراهم کنند. این امر نشان می‌دهد که برای حل بحران، نیاز به رویکردی فراتر از میانجیگری‌های محدود است. شاید زمان آن رسیده که طرفین با واقع‌بینی بیشتر و انعطاف‌پذیری معقول، به میز مذاکره بازگردند.

شکست این دور از مذاکرات، یادآور این حقیقت است که صلح پایدار نیازمند ارادهٔ سیاسی واقعی و پذیرش مسئولیت‌های متقابل است. تا زمانی که دو طرف بر سرزنش یکدیگر تاکید داشته باشند و از پذیرش واقعیت‌های پیچیدهٔ امنیتی منطقه سرباز زنند، راهی به سوی آرامش گشوده نخواهد شد. با این وصف، آینده روابط کابل و اسلام‌آباد بستگی به این دارد که آیا حکمت و دوراندیشی بر لفاظی‌ها و تهدیدها غلبه خواهد کرد یا خیر.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email