سه سال پیش در چنین روزی نظام جمهوریت به رهبری اشرف غنی ساقط شد و گروه طالبان بار دیگر قدرت را در کابل به دست گرفتند. در این مدت بحثهای گوناگون و دیدگاههای متفاوتی در باره چرایی و چگونگی سقوط نظام افغانستان در محافل داخلی و خارجی صورت و تا حدودی به زوایای پیدا و پنهان این رویداد اشاره شده است.
همزمان با سومین سالگرد سقوط نظام بار دیگر توجه محافل سیاسی و رسانهای به این موضوع متمرکز شده که چه عواملی باعث فروپاشی حکومت جمهوری به ریاست اشرف غنی و استقرار دوباره طالبان در افغانستان شد؟
به صورت کلی، مهمترین عواملی را که باعث سقوط نظام در افغانستان شد، به شرح زیر میتوان خلاصه کرد:
– عدم یک استراتژی روشن ایالات متحده و متحدین غربیاش در جنگ بیست ساله افغانستان از همان آغاز به عنوان یکی از عوامل دخیل در این قضیه شناخته میشود. امریکاییها پس از حملات یازدهم سپتامبر و لشکرکشی به افغانستان سیاست روشن و واضح که منافع مردم افغانستان را در بر میگرفت روی دست نداشتند. آنها منافع ایالات متحده را بیشتر مطرح بحث ساخته بودند و بیشتر اقدامات دولتمردان واشنگتن روی مصونیت آن کشور در برابر تهدیداتهای تروریستی برخاسته از خاک افغانستان متمرکز بود و نه بحث ملت-دولتسازی که نیاز حیاتی افغانستان پسا طالبان در دو دهه جمهوریت احساس میشد. برای همین، ایالات متحده و دیپلماتهای کارکشته آن کشور در همسویی با دولتمردان افغانستان برای ایجاد ثبات و امنیت پایدار وارد یک بحث جدی نشدند و روی یک استراتژی درازمدت سیاسی هم کار نکردند.
– سیاستهای دوگانه واشنگتن در حمایت از کابل از دیگر مواردیاند که بارها سیاسیون و کارشناسان افغانستان از آن به عنوان عامل بحران امروز کشور یاد میکنند. واقعیت این است که امریکا پس از سال ۲۰۰۷ وارد مذاکرات پنهانی با طالبان شده بود. این مذاکرات زمانی شکل گرفت که ایالات متحده به قدرت نیروی طالبان پی برد و احساس کرد در باتلاق یک جنگ فرسایشی با این گروه در افغانستان گرفتار شده است. همزمان ایالات متحده با دولت پیشین افغانستان هم همکاری داشت و برای روی پا نگهداشتن آن هزینه میکرد. در چنین وضعیتی، بازی دوگانه ایالات متحده با شریک استراتژیک آن در کابل، به خودی خود این گمانهزنیها را در محافل سیاسی ایجاد کرد که واشنگتن در حمایت از حکومت جمهوری در افغانستان سیاست واضح و قاطعیت عمل ندارد.
– فساد و ضعف درونی حکومت جمهوری چه در دوران حامد کرزی و چه در دوران اشرف غنی از مسایل دیگریاند که به تدریج زمینه سقوط و استقرار حکومت طالبان را فراهم کرد. فساد اداری، اختلافات سیاسی و جناحی همچون موریانه شیرازه نظام را از درون متلاشی کرده بود. از همینرو است که برخی تحلیلگران معتقدند نظام جمهوری پیش از آن که به دست طالبان سقوط کند در اثر فساد، اختلاف و سیاستهای اشتباه از درون در مرحلهی سقوط و ورشکستی قرار گرفته بود.
– مذاکرات دوحه که به صورت رسمی در سال ۲۰۱۸ میان طرفهای امریکایی و طالبان شروع شد و حاصل کار ۱۸ ماهه آن موافقنامه مشهور دوحه بود آخرین میخ را بر تابوت افتادهی نظام جمهوریت به رهبری اشرف غنی کوبید. این موافقتامه که به شکل تحقیرآمیزی دولت افغانستان و نمایندگان مردم را در حاشیه قرار داده بود جز سپردن تدریجی حاکمیت افغانستان به دست طالبان نتیجه بهتری در پی نداشت.