۲۴ اکتبر، روز سازمان ملل متحد و روز جهانی توسعه اطلاعات، یادآور آرمانهایی چون صلح، عدالت، آزادی و همکاری جهانی است. اما در واقعیت، فاصلهی میان «آرمان» و «عمل» سازمان ملل متحد، از هر زمان دیگر عمیقتر شده است. سازمانی که باید صدای ملتها باشد، امروز به نهادی سمبولیک و وابسته به خواست قدرتهای بزرگ به ویژه ایالات متحده امریکا تبدیل شده است. در این میان، مسئله افغانستان و خواست طالبان برای کرسی سازمان ملل، نمونهای از همان تناقضها و بیتعهدیهاست؛ از سوی طالبان در قبال مردم افغانستان، و از سوی سازمان ملل در قبال عدالت جهانی.
وقتی در سال ۱۹۴۵ سازمان ملل متحد از دل خاکستر جنگ جهانی دوم برخاست، وعدهی «نجات نسلهای آینده از بلای جنگ» را داد. اما پس از گذشت هشتاد سال، جنگها نه تنها پایان نیافتهاند، بلکه در سایهی همین سازمان و زیر نام «حفظ صلح»، میلیونها انسان در فلسطین، یمن، سوریه، لیبی و افغانستان قربانی تصمیمها و منافع قدرتمداران جهانی شدهاند.
روز ملل متحد و روز جهانی توسعه اطلاعات، در ظاهر جشن همکاری جهانی است؛ اما در واقع، فرصتی برای بازخوانی ناکامیهای ساختاری و اخلاقی نهادی است که بیش از آنکه مستقل باشد، سمبولیک است و اغلب در خدمت سیاستهای ایالات متحده عمل میکند.
سازمان ملل متحد با مأموریت حفظ صلح و امنیت بینالمللی شکل گرفت، اما از همان آغاز، شورای امنیت آن در انحصار پنج کشور پیروز جنگ جهانی دوم قرار گرفت؛ کشورهایی که حق وتو را به ابزاری برای تحمیل ارادهی خود بر دیگر ملتها بدل کردند.
امروز، وقتی امریکا یا اسرائیل مرتکب جنایت میشوند، شورای امنیت به سکوت فرو میرود یا در بهترین حالت، بیانیهای بیاثر صادر میکند. اما همین نهاد، کشورهایی را که با سیاستهای امریکا همسو نیستند، بهسرعت متهم به نقض حقوق بشر یا حقوق زنان میکند. آیا این همان عدالت جهانی است که وعده داده شده بود؟
ایالات متحده امریکا با ادعای مبارزه با تروریزم، خود بزرگ ترین تولیدکننده و صادرکنندهی خشونت و ترور در جهان بوده و است.
از کشتارهای بیپایان در افغانستان گرفته تا ویرانیهای، غزه، یمن و سوریه، از نابودی دولتهای ملی در لیبی تا حمایت مستقیم از جنایات اسرائیل در فلسطین، همه شاهدی بر این واقعیتاند که واشنگتن نه به صلح، بلکه به استمرار بیثباتی نیاز دارد تا بازار اسلحه و سلطهاش پابرجا بماند.
با این حال، سازمان ملل متحد هرگز امریکا را بهعنوان ناقض عدالت جهانی محکوم نکرده است. چرا؟ چون ساختار این نهاد به گونهای طراحی شده است که امریکا، نه تنها عضو، بلکه مالک بیچونوچرای سیاستهای جهانی در آن است.
در حالیکه بیش از سی هزار زن و کودک فلسطینی در غزه توسط ارتش کودک کش اسرائیل قتلعام شدهاند، سازمان ملل تنها ناظر خاموش این فاجعه است. بیانیههای «نگرانی» و «دعوت به خویشتنداری» جای عدالت را گرفتهاند.
اگر همین جنایات از سوی کشوری غیرهم پیمان با غرب انجام میشد، شورای امنیت در عرض چند ساعت نشست اضطراری برگزار میکرد و قطعنامههای تحریمی صادر مینمود. این همان سیاست دوگانه و ریاکارانهای است که چهرهی سازمان ملل را در میان ملتهای بیدار بیاعتبار ساخته است.
در چنین فضایی، سخنگوی طالبان بار دیگر از سازمان ملل خواسته است تا کرسی افغانستان را به حکومت سرپرست طالبان واگذار کند. اما پرسش اینجاست: شما چه حقی دارید چنین توقعی داشته باشید؟
آیا در مذاکرات دوحه، تعهد نکرده بودید که حکومتی همهشمول تشکیل دهید؟ حکومتی که نمایندهی همه اقوام، زبانها و مذاهب افغانستان باشد؟
آیا قول ندادید حقوق زنان و اقلیتهای مذهبی را رعایت کنید و مکاتب و دانشگاهها را باز نگه دارید؟
شما نه تنها به هیچ یک از این تعهدات عمل نکردید، بلکه مذهب برحق جعفری را لغو نمودید، زنان را از کار و آموزش محروم کردید، و ساختاری تک قومی و تک فکری برپا ساختید.
شما حتی به وعدهی خود مبنی بر عدم پناه دادن به گروههای تروریستی پایبند نماندید. شما گروه های تروریستی چون القاعده و طالبان پاکستانی (تی تی پی) را رسماً پناه دادید و برای مردم افغانستان تهدید درست کردید. امروز بنا بر گزارشهای بینالمللی، بیش از بیست گروه تروریستی از خاک افغانستان برای تهدید منطقه و جهان استفاده میکنند.
آیا با چنین کارنامهای، کرسی سازمان ملل حق شماست؟
سازمان ملل اگر میخواهد حیثیت از دسترفتهاش را بازیابد، باید استقلال خود را از قدرتهای بزرگ بازیابد. این نهاد باید به صدای ملتها گوش دهد، نه فرمان کاخ سفید.
جهان امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند سازمانی است که بهجای شعار، عمل کند؛ سازمانی که بتواند امریکا و متحدانش را به خاطر جنایات در فلسطین، یمن، سوریه و افغانستان رسماً محکوم و پاسخگو سازد.
وگرنه روزی خواهد رسید که نام «سازمان ملل متحد» نه مایهی امید، بلکه نماد فریب و شکست در حافظهی بشریت خواهد بود.
در جهانی که مرزهای اطلاعات فرو ریخته و زبانها پلی برای انتقال آگاهی شدهاند، صادقترین زبان، زبان عدالت است.
سازمان ملل اگر به معنای واقعی، سازمان «ملل متحد» است، باید با همه کشورها بهطور برابر برخورد کند و از اسارت قدرتهای بزرگ رها شود.
تنها در چنین صورتی است که روز ملل متحد و روز جهانی توسعه اطلاعات، معنایی حقیقی خواهد یافت نه بهعنوان یک روز تقویمی، بلکه بهعنوان نمادی از بیداری وجدان بشری و پیروزی خرد بر قدرت.
و طالبان، اگر میخواهند از جامعه جهانی به رسمیت شناخته شوند، باید نخست از جامعهی خود آغاز کنند:
درهای علم را بر روی زنان و دختران کشور بگشایند، حقوق انسان را محترم بشمارند، مذهب بر حق جعفری را به رسمیت بشناسند و به جای تفنگ، با خرد و عدالت حکومت کنند.