کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان اخیرا با صراحتی بیسابقه از «شرایط نگرانکننده» خانوادههای افغان سخن میگوید؛ شرایطی که در تقاطع بحرانهای چندلایه اقتصادی، انسانی و اقلیمی شکل گرفته است.
این هشدار در حالی طنینانداز میشود که آمارهای تکاندهنده سازمان ملل حاکی از آن است که نُه خانواده از هر ده خانواده افغان به غذای کافی دسترسی ندارند.
بحران کنونی افغانستان، برآیند ساختاری از چندین عامل درهمتنیده است. جنگهای طولانی و بیپایان، میلیونها تن را از کاشانههایشان آواره ساخته و آنان را در برابر تهدیدات طبیعی بیپناه گذاشته است. بیکاری فراگیر و فقر مطلق، توان خانوادهها برای تأمین ابتداییترین نیازهای زندگی را سلب کرده است.
افزون بر این، تشدید پدیدههای اقلیمی و سرمای استخوانسوز زمستان، طنابی است که بر گردن این جامعه رنجور سختتر میشود. در چنین شرایطی، غیبت برنامههای منسجم و تدابیر عملی از سوی حکومت و نهادهای بینالمللی، بیمها را به یقین نزدیکتر میسازد.
تجربه زمستانهای پیشین، درسهای تلخی را به یادگار نهاده است. در سالهای گذشته، دهها تن در برخی ولایات کشور قربانی سرمای کشنده و برفباریهای مهیب شدند؛ فاجعهای که میتوانست با مدیریت بههنگام و تخصیص منابع کافی، از وقوع آن جلوگیری شود.
اما امسال، ابعاد این تهدید با توجه به عمق فقر و گستردگی بیجاشدگی، چندین برابر شده است. خانوادههایی که در چادرهای کهنه و پناهگاههای موقت به سر میبرند، نه تنها از امکانات گرمایشی محروماند، بلکه حتی توان تهیه پوشاک و غذای لازم برای بقا را ندارند.
در چنین شرایطی، فریاد کمیساریای عالی سازمان ملل، در واقع فریادی به نمایندگی از میلیونها انسان بیصدا است که در سکوتی دردناک، انتظار مرگ یا زندگی را میکشند.
این هشدار، نه یک گزارش آماری صرف، که ندای وجدان بشری است که مسئولیت سنگین رسیدگی فوری را بر دوش تمامی نهادهای ذیربط داخلی و خارجی مینهد. اما سوال اساسی این است که آیا این بار، جامعه جهانی و حکومت حکومت طالبان به این ندا پاسخ خواهند داد؟
واقعیت تلخ آن است که روزنهای امیدبخش برای بهبود وضعیت در افق نزدیک دیده نمیشود. عدم توجه به خانوادههای آسیبپذیر و نیازمند، نه تنها یک بیعدالتی اجتماعی، بلکه خیانتی است به ارزشهای انسانی و کرامت بشری.
با این همه، اگر از هماکنون برنامههای عملی و همهجانبه برای مقابله با این بحران اجرا نشود، افغانستان در آستانه زمستانی خواهد بود که تاریخ آن را به مثابه یکی از سیاهترین فصول بشردوستی ثبت خواهد کرد. با این همه، زمان برای اقدام، اکنون است؛ فردا، دیگر دیر خواهد بود.



