زلزله‌های ‌پی‌درپی در افغانستان؛ هشداری که شنیده نمی‌شود

زلزله‌های اخیر باید هشداری باشد برای سیاست‌گذاران و جامعه. این حوادث مرگبار به وضوح نشان می‌دهد که هر روز تأخیر در اصلاح بخش مسکن، روزی است که کشور را به فاجعه‌ای بزرگ‌تر نزدیک می‌کند.
زلزله‌های ‌پی‌درپی در افغانستان؛ هشداری که شنیده نمی‌شود
لینک کوتاه: https://memar.press/?p=158606
منتشر شده در 4 ساعت پیش
شماره خبر 158606
13 عقرب 1404

افغانستان در مسیر یکی از فعال‌ترین کمربندهای لرزه‌ای جهان قرار دارد، اما آنچه این واقعیت جغرافیایی را به فاجعه‌ای انسانی تبدیل می‌کند، غفلت مزمن از ساخت زیرساخت‌های مقاوم است. زلزله‌ سال‌های اخیر در هرات، پکتیکا، کنر و بلخ نه تنها گستره آسیب‌پذیری جغرافیایی کشور را نشان دادند، بلکه نقشه‌ای روشن از کوتاهی‌های ساختاری در بخش مسکن ترسیم کردند.

این رویدادها، با بیش از سه‌هزار و پانصد قربانی طی سه سال، پرسشی اساسی را مطرح می‌کنند که تا کی باید انتظار زلزله بعدی کشید تا درس‌های گذشته به سیاست تبدیل شود؟

زلزله هرات در میزان ۱۴۰۲ با بزرگی ۶.۳ ریشتر، تصویری تکان‌دهنده از آسیب‌پذیری خانه‌های روستایی ارائه داد. در ولسوالی زنده‌جان، یازده روستا به طور کامل از نقشه محو شدند و بیش از دوهزار و چهارصد نفر جان باختند. آنچه این آمار را دردناک‌تر می‌سازد، ترکیب قربانیان است؛ نود درصد کشته‌شدگان زنان و کودکانی بودند که در خانه‌های گلی دفن شدند. این واقعیت نشان می‌دهد که مشکل تنها زلزله نیست، بلکه خانه‌هایی است که از هیچ معیار ایمنی برخوردار نیستند.

زلزله پکتیکا در جوزای ۱۴۰۱ نیز همین الگو را تکرار کرد. با بزرگی ۶.۲ ریشتر و عمق تنها چهار کیلومتر، این زلزله بیش از هزار قربانی برجای گذاشت و ۲۵ روستا را ویران ساخت. وقوع آن در ساعات شبانه، زمانی که خانواده‌ها در خانه‌های ناامن خود بودند، فاجعه را دوچندان کرد.

اما سوال این است که چرا پس از دهه‌ها تجربه زلزله، هنوز خانه‌سازی مقاوم در دستور کار قرار نگرفته است؟ پاسخ در جایی میان فقر، بی‌تفاوتی و فقدان سیاست‌گذاری جدی نهفته است.

زلزله کنر در سنبله جاری با بیش از هشتصد کشته و تخریب صدها روستا، نشان داد که نه تنها درس‌های گذشته فراموش شده، بلکه آسیب‌پذیری در حال افزایش است. در این حادثه، جوامع مرزی در کنر، ننگرهار و نورستان، با خانه‌های خشتی و بدون هیچ امکان دسترسی سریع به امداد، بیشترین آسیب را دیدند. زلزله اخیر بلخ نیز، با وجود تلفات کمتر، همان پیام را تکرار کرد که افغانستان در برابر زلزله‌های آینده بی‌دفاع است.

این زنجیره فاجعه‌بار، حاصل دهه‌ها سهل‌انگاری در بخش مسکن است. جنگ‌های مزمن، بی‌ثباتی سیاسی و فقر اقتصادی، زمینه‌ای فراهم کرده که در آن ساخت‌وساز ایمن به رؤیایی دست‌نیافتنی تبدیل شده است.

شهرها و روستاها بدون برنامه‌ریزی شهری، بدون کنترل کیفیت ساختمان و بدون آموزش عمومی درباره ایمنی لرزه‌ای، رشد کرده‌اند. نتیجه این غفلت، هزاران خانه است که نه خانه‌اند، بلکه تله‌های مرگ در انتظار زلزله بعدی.

اما افغانستان محکوم به این چرخه نیست. تجربه کشورهای مشابه نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری در صنعت ساخت‌وساز مقاوم، آموزش عمومی و تدوین استانداردهای ساختمانی می‌تواند تلفات را به شکل چشمگیری کاهش دهد.

زلزله‌های اخیر باید هشداری باشد برای سیاست‌گذاران و جامعه. این حوادث مرگبار به وضوح نشان می‌دهد که هر روز تأخیر در اصلاح بخش مسکن، روزی است که کشور را به فاجعه‌ای بزرگ‌تر نزدیک می‌کند. سوال دیگر این نیست که آیا زلزله دیگری رخ خواهد داد، بلکه این است که آیا این بار درس‌ها شنیده خواهد شد؟

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email