روند آنتالیا؛ تلاش جامعه مدنی در سایه انحصار قدرت

آینده افغانستان، نه در نتیجه فشار خارجی بلکه از دل تعاملات داخلی، گفت‌وگوی ملی و پذیرفتن تکثر درونی ساخته خواهد شد. نشست‌هایی نظیر روند آنتالیا، اگر چه همه‌جانبه و کامل نیستند، اما می‌توانند نخستین حلقه‌های زنجیره‌ای باشند که افغانستان را از خشونت، انحصار و بحران عبور می‌دهند.
روند آنتالیا؛ تلاش جامعه مدنی در سایه انحصار قدرت

چهارمین دور نشست «روند آنتالیا» در حالی در ترکیه برگزار می‌شود که بار دیگر شماری از فعالان جامعه مدنی، سیاست‌مداران، زنان، خبرنگاران و کنشگران مدنی افغانستان گرد هم آمدند تا در فضایی خارج از مناسبات رسمی قدرت، درباره آینده سیاسی کشور و نقش نیروهای دموکراتیک گفت‌وگو کنند. این نشست، به‌رغم محدودیت‌های ساختاری و فاصله‌اش با واقعیت قدرت در افغانستان، یک پیام روشن دارد و آن اینکه بحران جاری در کشور راه‌حل نظامی نداشته و تنها از مسیر گفت‌وگو و بازگشت به اراده جمعی مردم می‌توان به سوی یک آینده با ثبات حرکت کرد.

نشست آنتالیا نه ادعای نمایندگی جامع دارد و نه در پی ساختن بدیلی برای حاکمیت موجود است، اما می‌کوشد آنچه در داخل کشور خاموش شده، در فضای تبعید زنده بماند: صدای نیروهایی که هنوز به ارزش‌های مشارکت، عدالت و گفت‌وگو باور دارند.

در این نشست، موضوعاتی چون مشروعیت قانون اساسی، نقشه‌ راه سیاسی، انسجام نیروهای مدنی و نیز طرح‌های ابتکاری مانند «موزاییک» مورد بحث قرار گرفت. اما آنچه بیش از همه به چشم آمد، نبود چارچوبی مشترک برای شکل‌دهی به اجماع سیاسی ملی بود؛ مسأله‌ای که امروز افغانستان بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز دارد.

سخنان چهره‌هایی مانند نصیراحمد اندیشه و مصطفی مستور، بیانگر این واقعیت است که در غیاب یک گفت‌وگوی واقعی میان بازیگران اصلی صحنه افغانستان، از جمله طالبان، بحران همچنان پابرجا خواهد ماند. طرح موزاییک که با پشتیبانی سازمان ملل مطرح شده، از سویی با خواسته‌های مشخص طالبان مواجه است و از سوی دیگر با انتظارات مبهم جامعه جهانی. چنین شکافی، عملاً روند صلح را به بن‌بست می‌کشاند.

سهم عمده بن‌بست کنونی، متوجه طالبان به عنوان نیروی حاکم است. این گروه تا کنون نشان داده که به‌رغم برخورداری از کنترل میدانی، در برابر مطالبات گسترده‌ جامعه افغانستان برای تشکیل حکومتی فراگیر، رعایت حقوق بشر و برقراری عدالت اجتماعی انعطاف چندانی نداشته است.

اگر طالبان خواهان تعامل واقعی با جهان و تثبیت موقعیت داخلی خود هستند، ناگزیر باید از نگاه امنیتی صِرف، عبور کنند و به‌سوی بازتعریف رابطه خود با جامعه حرکت کنند. شرکت‌دادن طیف‌های مختلف مردم، از زنان و جوانان گرفته تا نیروهای سیاسی بیرون از قدرت، ضرورتی است که نمی‌توان آن را برای همیشه نادیده گرفت.

نشست‌هایی مانند آنتالیا ممکن است تأثیر فوری بر معادلات سیاسی کشور نداشته باشند، اما در نقش بسترسازی برای گفت‌وگوی ملی و یادآوری جایگاه مردم در فرآیند تصمیم‌سازی مهم‌اند. این نشست‌ها اگر با رویکرد واقع‌گرایانه و اتصال به ظرفیت‌های داخل کشور همراه شوند، می‌توانند به باز کردن مسیرهایی برای اجماع ملی و انتقال نرم قدرت کمک کنند.

در نقطه مقابل، اگر طالبان همچنان بر انحصار سیاسی و طرد مخالفان تأکید کنند، این تلاش‌ها بی‌ثمر خواهد ماند و شکاف میان ملت و حکومت عمیق‌تر خواهد شد.

آینده افغانستان، نه در نتیجه فشار خارجی بلکه از دل تعاملات داخلی، گفت‌وگوی ملی و پذیرفتن تکثر درونی ساخته خواهد شد. نشست‌هایی نظیر روند آنتالیا، اگر چه همه‌جانبه و کامل نیستند، اما می‌توانند نخستین حلقه‌های زنجیره‌ای باشند که افغانستان را از خشونت، انحصار و بحران عبور می‌دهند.

برای رسیدن به چنین آینده‌ای، طالبان باید در سیاست‌های خود بازنگری کنند و جامعه مدنی نیز باید بکوشد از شکل‌گیری یک گفت‌وگوی واقعی و ملی در داخل کشور حمایت کند؛ گفت‌وگویی که نه برای تکرار گذشته، بلکه برای ساختن آینده‌ای مشترک استوار باشد.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط