امروز سهشنبه، ۴ قوس/بیست و پنجم نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، در حالی فرا میرسد که نیمی از جمعیت افغانستان در سختترین دوران تاریخ معاصر خود به سر میبرند.
زنان در افغانستان، که زمانی حضوری فعال در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داشتند، اکنون با موجی بیسابقه از محرومیتهای سیستماتیک روبرو هستند که نه تنها حقوق فردی آنان را نادیده گرفته، بلکه بنیانهای توسعه و پیشرفت جامعه افغانستان را به مخاطره افکنده است.
پس از بازگشت طالبان به قدرت، سیاستهای محدودکننده و سرکوبگرانه علیه زنان به سرعت گسترش یافت و چرخه تازهای از خشونت ساختاری را رقم زد. محرومیت دختران از تحصیلات بالاتر از صنف ششم، ممنوعیت حضور زنان در ادارات دولتی و بخش خصوصی، و محدودیتهای شدید در تردد و پوشش، تنها گوشهای از سیاستهایی است که زندگی میلیونها زن افغان را به زندانی بیدیوار تبدیل کرده است.
این رویکرد، که برخاسته از قرائتی افراطی و یکسونگر از اسلام است، نه تنها با ارزشهای بنیادین دین مبین اسلام در تضاد قرار دارد، بلکه با تجربه موفق جوامع اسلامی در سراسر جهان نیز همخوانی ندارد.
تبعات این سیاستها فراتر از محدوده فردی است و به سرعت به بحرانی اجتماعی و اقتصادی گسترده تبدیل شده است. گزارشهای بینالمللی نشان میدهند که محرومیت زنان از بازار کار، اقتصاد افغانستان را با کاهش تولید ناخالص داخلی و افزایش فقر مواجه ساخته است. از دست رفتن نیروی کار بالقوه نیمی از جمعیت، نه تنها منابع مالی خانوادهها را محدود کرده، بلکه زنجیره تولید و خدمات را نیز دچار اختلال جدی نموده است.
در بخش آموزش، محرومیت نسلی از دانش و مهارت، آینده کشور را با خطر عقبماندگی بلندمدت و از دست رفتن فرصتهای توسعه روبرو ساخته است.
در عرصه سلامت روان و اجتماعی، فشار روانی ناشی از محدودیتها و ناامنیهای مستمر، زنان را به لبه پرتگاه ناامیدی رانده و بسیاری از آنان را به سمت افسردگی، اضطراب، مهاجرت و حتی اقدام به خودکشی سوق داده است.
افزون بر این، نبود فضای امن برای بیان نیازها و مطالبات، جامعه افغانستان را از ظرفیت بازسازی و تحول محروم کرده و آن را در دام چرخهای معیوب از بحران و رکود فرو برده است. این وضعیت، در شرایطی که جوامع پیشرو به اهمیت نقش زنان در علم، فناوری، اقتصاد و سیاست واقف شدهاند، افغانستان را به سمت انزوای بینالمللی و عقبماندگی ساختاری سوق میدهد.
رهایی از این بنبست، مستلزم تغییر بنیادین در رویکردها و سیاستهاست. سلامت و توسعه پایدار افغانستان، بدون مشارکت فعال و آزادانه زنان در تمامی عرصهها، رؤیایی دستنایافتنی خواهد بود. تا زمانی که بستر امن و شرایط سالمی برای زنان فراهم نشود، افغانستان در چرخهای ویرانگر از بحران، فقر و انحطاط باقی خواهد ماند؛ چرخهای که نه تنها نسل حاضر، بلکه نسلهای آینده را نیز با تهدیدی جدی مواجه خواهد کرد.
با این همه، در روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، صدای زنان افغان باید بلندتر شنیده شود و حاکمان فعلی، جامعه جهانی، نخبگان و رسانهها بایستی بیش از همه مسئولیت اخلاقی و انسانی خود را در حمایت از حقوق آنان ایفا کند.




