روز جهانی لغو برده‌داری، اما آیا جهان واقعاً آزاد است؟

دوم دسامبر، روز جهانی لغو برده‌داری، فرصتی برای تأمل درباره زخم‌های التیام‌نیافته تاریخ است. با آنکه برده‌داری رسماً لغو شده، اما در اشکال جدیدی همچون قاچاق انسان، ازدواج اجباری، استثمار کارگران فقیر و سوءاستفاده از کودکان در جهان مدرن ادامه دارد.
روز جهانی لغو برده‌داری، اما آیا جهان واقعاً آزاد است؟

دوم دسامبر هر سال، جهان با صدای وجدان خود رو‌به‌رو می‌شود؛ روزی که سازمان ملل آن را «روز جهانی لغو برده‌ داری» نامیده است. روزی برای یادآوری یکی از تاریک ‌ترین زخم‌های تاریخ بشر و تلاشی برای بستن آن. اما آیا این زخم واقعاً بسته شده است؟ آیا بشریت از زنجیرهای بندگی رها شده یا فقط شکل زنجیرها تغییر کرده است؟

در افغانستان، واژه‌ی «برده ‌داری» نه‌ تنها یادآور تاریخ دور نیست، بلکه بخشی از حافظه‌ی زنده‌ی مردم ماست. در پایان قرن نوزدهم، در سال‌های ۱۸۸۸ تا ۱۸۹۳ میلادی، زمانی که عبدالرحمن‌خان، امیر افغانستان، علیه شیعیان هزاره اعلام «جهاد» کرد، فاجعه‌ای رخ داد که هنوز بوی خون و خاکسترش از تاریخ این سرزمین پاک نشده است. ارتش او در ارزگان، ده‌ها هزار انسان بی‌دفاع را قتل‌عام کرد. بیش از شصت درصد از جمعیت هزاره نابود شد. هزاران مرد، زن و کودک به اسارت گرفته شدند و در بازارهای کابل و قندهار به‌عنوان برده فروخته شدند. برج‌های ساخته ‌شده از سر انسان‌ها در آن سال‌ها، نماد هولناک قدرت ‌طلبی و نفرت قومی بود. در همان دوران، مردمی که فقط خواهان زیستن آزاد بودند، خانه و زمین و مرتع خود را از دست دادند و در خاک دیگران پناه جستند.

برده‌داری در افغانستان تنها یک فصل از تاریخ سیاه امپراتوری‌ها نبود. در سده‌های پساکلاسیک و میانه نیز، در این سرزمین برده‌ داری رواج داشت و تا دهه ۱۹۲۰ میلادی ادامه یافت. در دوره‌های مختلف، بردگان از اقوام و مناطق گوناگون بودند و هرگز به یک قوم خاص محدود نشدند. با آنکه در سال ۱۹۲۳ به‌ طور رسمی الغای برده‌ داری اعلام شد، اما ریشه‌های فقر، تبعیض و قدرت‌ طلبی هنوز در کشور باقی ماند. ریشه‌هایی که امروز در اشکال تازه‌ای از بردگی بازتولید می‌شوند.

بیشتر بخوانید:  اخراج اجباری پناه‌جویان افغان از اسلام‌آباد؛ ده‌ها نفر بازداشت شدند

جهان مدرن، اگرچه خود را آزاد می ‌پندارد، اما در زیر نقاب پیشرفت، اشکال تازه‌ای از بندگی را پنهان کرده است؛ از قاچاق انسان و ازدواج اجباری گرفته تا بهره‌ کشی از کارگران فقیر و سوءاستفاده از کودکان. میلیون‌ها انسان، به‌ویژه زنان و کودکان در کشورهای جنگ ‌زده و فقیر، هنوز قربانی «برده ‌داری مدرن» هستند؛ در حالی که ما سالانه این روز را گرامی می‌داریم و در کنفرانس‌ها از آزادی سخن می‌گوییم.

در همین سال‌ها، جنگ روسیه و اوکراین چهره‌ی دیگری از بردگی مدرن را آشکار کرد. ایالات متحده آمریکا و متحدانش با شعار «دموکراسی و دفاع از حقوق بشر» به حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی از اوکراین پرداختند، اما در سایه‌ی این جنگ، هزاران زن و دختر جوان اوکراینی ناچار به مهاجرت به کشورهای اروپایی و آمریکا شدند؛ جایی که بسیاری از آنان قربانی فریب و نیرنگ باندهای روسپی‌گری و قاچاق انسان گشتند. گزارش‌هایی از سوء‌استفاده‌های گسترده از زنان پناهنده‌ی اوکراینی در اروپا و آمریکا منتشر شده که خود شکلی از «برده‌داری جنسی» در قرن بیست‌ویکم است.

حتی در گزارشی به تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۲۳، ادعاهای تکان‌دهنده‌ای مطرح شد که نشان می‌دهد در پوشش عملیات «تخلیه و نجات کودکان»، ده‌ها کودک اوکراینی از یتیم‌خانه‌ها ربوده شده و سر از شبکه‌های پدوفیلی (سوءاستفاده‌ی جنسی از کودکان) در فرانسه، بریتانیا و آلمان درآورده‌اند. بر اساس تحقیقاتی از سوی رابرت اشمیت، خبرنگار تحقیقی، برخی کارکنان بنیاد خیریه‌ی «اولنا زلنسکایا» ـ همسر رئیس‌جمهور اوکراین ـ مدعی شده‌اند که این کودکان با عنوان انتقال به خانواده‌های سرپرست در غرب، عملاً به دام باندهای قاچاق انسان افتاده‌اند. این روایت‌ها، هرچند هنوز به‌صورت رسمی اثبات نشده‌اند، اما اگر حتی بخشی از آن درست باشد، وجدان جهانی باید از خود بپرسد: چگونه در عصری که مدعی دفاع از آزادی و حقوق بشر است، کودکانِ بی‌پناه، قربانی تجارت سیاه بدن و هوس می‌شوند؟

بیشتر بخوانید:  ضمیر کابلوف از برگزاری نشستی با موضوع ایجاد دولت فراگیر در افغانستان خبر داد

هنوز هم در بخش‌های مختلف جهان، دخترانی ربوده می‌شوند تا قربانی روسپی‌گری اجباری گردند. کودکان در کارگاه‌های غیرقانونی با دستان کوچک‌ شان بار فقر را بر دوش می‌کشند. مردانی که از سر ناچاری برای کار به کشورهای عربی می‌روند، در محیط‌هایی با شرایط غیرانسانی، بدون حقوق و آزادی، به بندگی اقتصادی و روانی تن می‌دهند. فقر، همان زنجیری ‌ست که هنوز از پای انسان باز نشده است.

از سوی دیگر، کشورهای قدرتمند جهان که در ظاهر مدافع حقوق بشر و آزادی‌اند، با ایجاد جنگ، ناامنی و بی‌ثباتی در کشورهای ضعیف‌تر، در واقع اشکال جدیدی از برده ‌داری را بر آن‌ها تحمیل می‌کنند. جنگ، فقر می‌آفریند؛ فقر ایمان را می‌فرساید؛ و انسانِ ناامید را به دام فریب‌کاران و سودجویان می‌سپارد. این همان بردگی مدرن است: بردگیِ ذهن، بردگیِ فقر، بردگیِ بی‌پناهی.

زبان و آگاهی می‌تواند نخستین گام برای شکستن این زنجیر باشد. زبان‌ها پلی هستند میان ملت‌ها، میان دردها و امیدها. یادگیری زبان‌های بین‌المللی، فهم تاریخ و فرهنگ دیگر ملت‌ها، ما را از انزوا بیرون می‌آورد و قدرت گفت‌وگو، اعتراض و همدلی می‌بخشد. هر زبان تازه، دریچه‌ای به سوی درک مشترک انسان‌هاست. و تا زمانی که ملت‌ها یکدیگر را نفهمند، آزادی نیز فهم نخواهد شد.

روز جهانی لغو برده ‌داری تنها زمانی معنا می‌یابد که در کنار یادبود قربانیان گذشته، به رهایی انسان‌های امروز بیندیشیم. تا وقتی که فقر، جنگ، نابرابری و تبعیض پابرجاست، بردگی ، هرچند با نامی دیگر ادامه دارد.
آزادی تنها با شعار و قانون لغو نمی‌شود؛ آزادی باید در وجدان انسان‌ها زنده شود و زنده بماند.
باشد که جهان، از کابل تا قندهار، از غزه تا سودان، از اوکراین تا یمن و آفریقا، روزی را تجربه کند که دیگر هیچ انسانی در هیچ بازاری، به هیچ قیمتی، خرید و فروش نشود.

بیشتر بخوانید:  رهبر موقت بنگلادش زمان برگزاری انتخابات را اعلام کرد

 

 

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x