روز جهانی سینما؛ هنرِ ایستادن در میانهی ویرانی
به بهانهی روز جهانی سینما، نگاهی میاندازیم به تاریخ پر فراز و نشیب سینمای افغانستان؛ سینمایی که از دل فقر، جنگ، تبعید و فراموشی برخاست و با دستهای خالی، اما با دلی سرشار از عشق و ایمان، هویت فرهنگی یک ملت را بر پرده سپید ثبت کرد. از انجنیر لطیف احمدی تا صدیق برمک، از توریالی شفق تا رویا سادات، از جوانشیر حیدری تا همایون مروت کارگردانانی که هر یک، چراغی در ظلمت روشن کردند و با خلاقیت و شجاعت، افغانستان را به نقشه سینمای جهان افزودند.
روز جهانی سینما تنها روز گرامیداشت از فیلم و پرده نقرهای نیست؛ روزی است برای اندیشیدن به رسالت تصویر، به قدرت روایت و به نقشی که سینما در ساختن «انسان فرهنگی» دارد. امروز، در کشوری چون افغانستان که دهههاست زیر سایهی جنگ، فقر و سیاستهای ضد فرهنگی نفس میکشد، یاد کارگردانانی که از هیچ، سینما ساختند، نه یک یادبود ساده، که ضرورتی فرهنگی است.
سینمای افغانستان، برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، نه از دل سرمایه و امکانات، بلکه از دل مقاومت و درد زاده شد؛ از شوق روایت حقیقت، از دلتنگی وطن، و از عشق به انسان.
سینما چگونه میروید؟
پیش از آنکه فیلم نامه نویسی نیرومند و کارگردانی صاحب فکر در کشوری پدید آید، بستر مادی و معنوی رشد سینما باید فراهم شود:
پشتیبانی اقتصادی، نهادهای فرهنگی، آزادی بیان، آموزش تخصصی، نقد هنری و احترام اجتماعی به هنرمند.
در افغانستان اما، هیچ یک از این شرایط به درستی فراهم نشد. نزدیک به نیم قرن جنگ، مهاجرت، سانسور و بی مهری دولتها نسبت به هنر سینما، باعث شد سینماگران کشور یا خاموش شوند، یا به تبعید بروند. دولتهای وقت، یا سینما را ابزار تبلیغ سیاسی میدیدند، چنان که در دورهی چپ، از سینما برای پروپاگاند استفاده میشد، یا اساساً آن را بیاهمیت میپنداشتند.
نماد این بی درکی فرهنگی را میتوان در دورهی حفیظالله امین دید؛ زمانی که رئیسجمهور کشور، در یک مستند هنری نقش خودش را بازی کرد، پدیدهای که در هیچ نظام حرفهای فرهنگی در جهان سابقه ندارد.
از آغاز تا طلوع نامها
با وجود این شرایط دشوار، بذر سینمای افغانستان در دهههای پنجاه و شصت خورشیدی در خاکی خشک اما حاصل خیز از آرزو کاشته شد. نخستین تلاشها برای ساخت فیلمهای داستانی و مستند، بیشتر بههمت هنرمندانی صورت گرفت که عشق به تصویر، آنان را از مرزهای محدودیت گذراند. در میان این پیشگامان، نام انجنیر لطیف احمدی بیش از دیگران به چشم میآید.
انجنیر لطیف احمدی، از پیش کسوتان سینمای افغانستان
آقای لطیف احمدی، از چهرههای برجسته سینمای افغانستان است که در سال ۱۳۵۴ «آریانا فلم» را بنیان گذاشت و با استفاده از عواید آگهیهای بازرگانی، آن را به لحاظ مالی استوار ساخت. او نویسنده و فیلم بردار آثار «مجسمهها میخندند» و «مزرعه سبز» بود و مدتی نیز در رادیو تلویزیون ملی افغانستان فعالیت داشت. آقای احمدی بعدها سرکارگردان و رئیس «افغانفلم» شد و در این دوران فیلمهای بلند، مستند و کوتاه متعددی ساخت.
در دههی هفتاد، بهعنوان کاردار فرهنگی افغانستان در تاجیکستان و مسکو خدمت کرد و سریال معروف «شیرآغا و شیرینگل» را ساخت. پس از تشکیل اداره موقت، دوباره ریاست افغانفلم را بر عهده گرفت و فیلم «پیر چراغ دار» را آغاز کرد. او همزمان در دانشگاه کابل به تدریس سینما پرداخت و نسل تازهای از فیلم سازان را پرورش داد.
وی معاون اتحادیه فیلم سازان کشورهای مسلمان نشین و داور جشنوارههای آسیایی تهران و فیلمهای تجربی اسپانیا بود. در سال ۲۰۰۸ جایزه «اسپاتلایت» امریکا را دریافت کرد و اکنون در اروپا زندگی میکند.
توریالی شفق؛ سینماگر متعهد و اندیشمند
توریالی شفق از یکی دیگر فیلم سازان موفق کشور بود که سینما را رسالتی فرهنگی و اجتماعی میدانست، نه صرفاً سرگرمی. آغاز راه او در سینما، به اواخر دهه ی پنجا بر می گردد که نخستین گامهای خود را بر پردهی سفید برمیداشت، و پس از آموزش در فلمانستیتوت پونه هند، بهعنوان مونتاژور و کارگردان برجسته شناخته شد. شفق در ساخت آثاری چون «روزگاران»، «اندرز مادر»، «روزهای دشوار» و «رابعه بلخی» نقش داشت و در سال ۱۳۵۳ با فیلم «مجسمهها میخندند» مسیر مستقل خود را آغاز کرد.
در ادامه با همکاری لطیف احمدی فیلم «غلام عشق» را ساخت و در سال ۱۳۵۸ با تأسیس مؤسسهی «شفق فلم» نخستین نهاد مستقل تولید فیلم در کشور را بنیان نهاد. فیلم «جنایتکاران» از همین مؤسسه با استقبال گسترده روبهرو شد و نام او را بهعنوان پیشگام سینمای ملی تثبیت کرد.
شفق تجربههایی بینالمللی نیز داشت؛ از همکاری با فیلمسازان امریکایی در پروژهای انسانشناسانه در بلخ تا کار با پیتر بروک در فیلم «ملاقات با مردان برجسته» و شرکت در دورههای سینمایی در لندن.
او همزمان نسل تازهی فیلم سازان را آموزش میداد و با ایجاد کورسهای تخصصی در شفق فلم، بر خلاقیت، تعهد اجتماعی و اخلاق هنری تأکید داشت. از دیدگاه او، سینما بازتاب احساسات و اندیشههای مردم و ابزاری برای بیداری و عدالت خواهی بود. توریالی شفق با نگاه ژرف و کوشش مداوم، نقشی ماندگار در تاریخ سینمای افغانستان بر جا گذاشت؛ هنرمندی که سینما را آینهی وجدان جامعه میدانست.
جوانشیر حیدری؛ هنرمند مردمی و خستگیناپذیر
جوانشیر حیدری از فیلمسازان برجسته و باسابقهی افغانستان بود که بیش از چهار دهه در عرصهی سینما فعالیت کرد. او فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز کرد و سپس به کارگردانی و بازیگری در سینما روی آورد.
حیدری در طول فعالیت خود، دهها فیلم سینمایی و تلویزیونی را کارگردانی و در برخی از آنها نیز نقشآفرینی کرد. از مهمترین آثارش میتوان به «دهکدهها بیدار میشوند»، «گناه»، «صبور سرباز»، «حادثه»، «الماس سیاه»، «رؤیا»، «سربند»، «بابا»، «کجراه»، «الماس شرق»، «جادوگر سبز»، «آخرین شب» و «آخرین شعر» اشاره کرد.
او سالها ریاست اتحادیه سینماگران افغانستان را بر عهده داشت و از چهرههای فعال در پیوند میان هنرمندان مهاجر و داخل کشور بود. حیدری با تلاش پیگیر و عشق به تصویر، سهمی بزرگ در تداوم حیات سینمای افغانستان در دوران جنگ، مهاجرت و بازسازی فرهنگی ایفا کرد.
جوانشیر حیدری از کارگردانان و سینماگران برجسته افغانستان بود که بیش از ۴۵ سال در عرصه سینما فعالیت کرد.
صدیق برمک؛ جهانیساز سینمای افغانستان
صدیق برمک، یکی از کارگردانان برجسته افغانستان است. او ماستری فیلمسازی را از دانشگاه سینمایی مسکو گرفت و با فیلم «اسامه» پس از سقوط طالبان، نام سینمای افغانستان را در جهان مطرح کرد. این فیلم بیش از ده جایزه بینالمللی از جمله دوربین طلایی کن (۲۰۰۳)، گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی (۲۰۰۴) و جوایز جشنوارههای لندن، بوسان، مانیلا، مونترال و اسپانیا را کسب کرد.
فیلم دیگرش، «جنگ تریاک» (۲۰۰۸)، نیز جوایز متعددی چون جایزه منتقدان سینمای ایتالیا، بهترین فیلم جشنواره باتومی گرجستان و الهه طلایی بهترین کارگردانی را دریافت کرد. برمک پیشتر با فیلم کوتاه «بیگانه» (۱۹۸۸–۱۹۸۹) در جشنوارههای پیونگیانگ و تاشکند نیز برنده جایزه شده بود.
او در سال ۲۰۱۱ بهعنوان بهترین کارگردان آسیا در جشنواره فیلمهای آسیایی هند شناخته شد. صدیق برمک بنیانگذار اتحادیه سینماگران افغانستان و نخستین مجله سینمایی کشور است و با ساخت شش فیلم بلند و کوتاه، نقش مهمی در پرورش نسل تازهٔ فیلمسازان افغان ایفا کرده است.
دکتر همایون مروت؛ فیلسوف تصویر و شاعر معنا
دکتر همایون مروت، کارگردان، نویسنده، بازیگر، شاعر و آهنگساز موفق کشور، تحصیلات خود را در رشتهی کارگردانی در انستیتوت سینمایی مسکو ادامه داد و در سال ۱۹۹۲ مدرک دکترای سینما دریافت کرد. در دوران تحصیل، چند فیلم کوتاه و مستند از جمله «آرزو»، «خواب طلایی» و «ذغال سبز» را ساخ..
پس از بازگشت به کشور، بهدلیل جنگهای داخلی دوباره به مسکو و سپس در سال ۱۹۹۸ به سوئد مهاجرت کرد و اکنون در استکهلم زندگی میکند. فیلمهایی چون «سیبی از بهشت» و «پرواز بدون بال» از آثار برجستهی اویند؛ آثاری که تلفیقی از چالشها و دغدغههای انسان معاصر را به تصویر میکشند.
مروت، سینما را زبان تفکر میداند، نه صرفاً وسیلهی روایت. او باور دارد فیلمساز، اگر قرار است اثری بیافریند، باید هم در ساختار فیلمنامه و جذابیت داستانی و هم در عمق محتوا و معنای اثر وسواس و دقتی کامل به خرج دهد. به گفتهی او، «کارگردان یا نباید فیلم بسازد، یا اگر میسازد باید اثری خلق کند که هم در فرم و هم در معنا حرفی برای گفتن داشته باشد؛ وگرنه چرا باید مدام فیلم ساخت؟»
فیلم «سیبی از بهشت» با روایت تراژیک پدری در جستوجوی فرزندش در جامعهای گرفتار افراطگرایی، جوایز متعددی از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد را از جشنوارهی بینالمللی «دیدار» تاجیکستان دریافت کرد. «پرواز بدون بال» نیز با محور مهاجرت و هویت، در جشنوارهی بینالمللی فیلم مسکو بهنمایش درآمد و تحسین منتقدان را برانگیخت.
دکتر مروت همچنین بنیانگذار و مدیر جشنوارهی بینالمللی فیلمهای افغانستان در استکهلم است و با نگاه فلسفی، دقت هنری و تعهد اجتماعی خود، سینمای افغانستان را به افقهای تازهای رسانده است.
برادران محمودی: نوید و جمشید
نوید و جمشید محمودی، دو برادر اصالتاً افغانستانی، از چهرههای شاخص سینما و تلویزیون ایران هستند که فعالیت حرفهای خود را در ایران آغاز کرده و در همان کشور به فیلمنامه نویسی و کارگردانی ادامه میدهند. آثارشان جوایز معتبر داخلی و بینالمللی را کسب کرده و بیشتر فیلمها و سریال های شان در ایران تولید شده است.
جمشید محمودی
جمشید از سال ۱۳۸۹ با فیلم تلویزیونی «میتونه آخرش باشه» وارد عرصه حرفهای شد و نخستین تجربه سینمایی او «چند متر مکعب عشق» (۱۳۹۲) بود. پس از آن، فیلمهای «رفتن»، «شکستن همزمان بیست استخوان» و «مردن در آب مطهر» را کارگردانی کرد. در تلویزیون، سریالهایی مانند «سایهبان»، «دل دار»، «خانه عزیز» و «پوست شیر» را ساخته که «پوست شیر» با تهیهکنندگی نوید و نویسندگی مشترک، مورد توجه گسترده قرار گرفت.
نوید محمودی
نوید علاوه بر همکاری با جمشید، بهعنوان کارگردان، تهیهکننده و نویسنده فعالیت دارد. او حرفه سینمایی خود را با ساخت فیلم کوتاه آغاز کرد و ورود رسمیاش به سینمای حرفهای ایران با تهیه کنندگی «چند متر مکعب عشق» (۱۳۹۲) رقم خورد. نوید فیلمهای «رفتن»، «رونا جان»، «مردن در آب مطهر» و «هفت و نیم» را کارگردانی کرده که «مردن در آب مطهر» در جشنواره فجر موفق به دریافت سیمرغ بلورین شد. در تلویزیون نیز تهیهکنندگی سریالهایی مانند «سایهبان» و «دلدار» را برعهده داشته است و فیلمهایشان در جشنوارههای متعدد داخلی و خارجی جوایز مهمی کسب کردهاند.
عتیق رحیمی؛ ادیبِ تصویر و کارگردان تفکر
عتیق رحیمی، نویسنده و کارگردان موفق کشور، او تحصیلات لیسه ی خود را در مکتب فرانسوی کابل گذراند و در جریان جنگهای داخلی در سال ۱۹۸۴ به پاکستان و سپس فرانسه مهاجرت کرد. رحیمی در دانشگاه رووان ادبیات مدرن خواند و دکترای سینما را از سوربون دریافت کرد.
نخستین رمان او، «خاکستر و خاک» (۱۹۹۶)، پس از ترجمه به فرانسه شهرت جهانی یافت و در سال ۲۰۰۴ بر اساس آن نخستین فیلم اش را ساخت که در جشنواره کن شرکت کرد و جایزه بخش «نگاهی به آینده» را بهدست آورد. او همچنین نویسنده و کارگردان «سنگ صبور» است که جایزه معتبر گنکور فرانسه (۲۰۰۸) را کسب کرد و بعدها فیلم آن را نیز ساخت.
رحیمی پیوند میان ادبیات و سینما را برقرار کرد و از زبان تصویر برای بیان رنج و حقیقت انسانی بهره برد. از دیگر آثار او میتوان به «هزار خانه خواب و اختناق»، «بازگشت تصوری» و «لعنت به داستایوفسکی» اشاره کرد. رحیمی با این رویکرد، یکی از چهرههای اثرگذار افغانستان در عرصه ادبیات و سینما محسوب میشود.
رویا سادات؛ صدای زن، صدای جامعه
رویا سادات از پیشگامان سینمای زنان افغانستان است. او با ساخت فیلمها و سریالهایی چون «بهشت خاموش» و «رازهای این خانه» و همچنین برگزاری «جشنواره زنان هرات»، سینما را به ابزاری برای بیان زنان و نقد اجتماعی تبدیل کرد و نشان داد که هنر زن افغان میتواند جهانی باشد.
فعالیت سینمایی سادات از سال ۲۰۰۱ آغاز شد و او مؤسس «خانه فیلم رویا» است؛ نهادی که در تولید فیلمهای حرفهای و برگزاری جشنواره زنان هرات، با همکاری بنیاد «آرمان شهر» و «افغان فیلم»، نقش مهمی دارد. این جشنواره یکی از مهم ترین رویدادهای فرهنگی افغانستان به شمار میرود.
تا کنون، رویا سادات چهار فیلم داستانی، پنج مستند و دو سریال تلویزیونی ساخته است. از آثار برجسته او میتوان به فیلمهای «تار و زخمه» و «سه نقطه» و سریالهای «بهشت خاموش» و «رازهای این خانه» اشاره کرد.
رویا سادات با آثارش، صدای زنان و جامعه مدرن افغانستان را به جهان رسانده و جایگاه خود را بهعنوان یکی از چهرههای پیشگام سینمای زنان تثبیت کرده است.
رازی محبی
رازی محبی در ۱۴ سالگی به پاکستان و سپس ایران مهاجرت کرد و تحصیلاتش را در مرکز قرآنی شهر قم و سپس در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشتههای نقاشی و سینما ادامه داد.
با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، محبی به همراه همسرش به افغانستان بازگشت و فعالیتهای فرهنگی و هنری خود را از سر گرفت. او از بنیانگذاران «فیلم کابل» است و در چندین اثر سینمایی حضور داشته است. همچنین بهعنوان دستیار کارگردان در فیلم «اسامه» با آقای برمک همکاری کرده است، نقشی که تجربه ارزشمندی در مسیر حرفهای او به شمار میرود.
شهربانو سادات؛ نماینده نسل تازه سینمای افغانستان
شهربانو سادات، کارگردان جوان و موفق، در سال ۱۳۶۹ در تهران زاده شد و پس از سقوط دوره اول طالبان به افغانستان بازگشت. تحصیلات سینما و تئاتر را در دانشگاه کابل گذراند و پیش از پایان دانشگاه با ساخت فیلمهای کوتاه و مستند فعالیت حرفهای خود را آغاز کرد.
نخستین موفقیت بینالمللی او با فیلمنامه فیلم بلند «گرگ و گوسفند» رقم خورد که در سال ۲۰۱۰ در بخش سینه فونداسیون جشنواره کن پذیرفته شد. فیلم کوتاه «یک وارونه» نیز در جشنواره کن ۲۰۱۱ به نمایش درآمد. در سال ۲۰۱۲ با شرکت در کارگاه فیلم سازی جشنواره سیپیاشتاکس دانمارک، همکاری مشترکی با کارگردان دانمارکی کاتیا ادومیت آغاز کرد.
فیلم «گرگ و گوسفند» زندگی مردم روستایی افغانستان در بامیان را به تصویر میکشد و در جشنواره کن، در کنار آثار کارگردانان مطرح جهانی، جایزه سینمای هنری را کسب کرد. شهربانو سادات با نگاهی انسانی، شاعرانه و مینیمالیستی، چهرهای تازه از افغانستان را به جهان معرفی کرده و نماینده نسل جدید سینماگران افغانستان است.
عبدالواحد نظری؛ مدیر فرهنگی و فیلم ساز پُرتلاش
عبدالواحد نظری، فیلم ساز و مدیر رسانهای، از سال ۱۳۸۵ خورشیدی در سمتهای رییس تلویزیون آریانا، تلویزیون شمشاد و سپس رییس عمومی رادیو و تلویزیون ملی افغانستان فعالیت داشته است. او با ساخت آثار متنوع به زبان پشتو و حضور فعال در رسانههای بزرگ، سهم مهمی در استمرار جریان سینمای بومی افغانستان ایفا کرده است.
از جمله فیلمهای برجسته او میتوان به «کاغوشچی»، «دلمر په لور»، «لحظهها»، «ارمان»، «افغانستان بدون شورویها»، «دکوندی زوی»، «گمراه» و «هجرت» اشاره کرد.»
نظری در سال ۱۹۹۸ میلادی به عنوان «کارمند شایسته فرهنگ افغانستان» شناخته شد و چندین جایزه و دیپلم هنری و مطبوعاتی دریافت کرد. او عضو اتحادیه کارگردانان آلمان است و به افتخاری کمنظیر، نخستین افغان است که تصویرش روی تمبر پستی در هلند منتشر شد.
عبدالواحد نظری با ترکیب نگاه هنری و مدیریت فرهنگی، یکی از تاثیرگذارترین چهرهها در سینما و رسانه افغانستان به شمار میرود.
سعید ورکزی
اطلاعات دقیق و کامل درباره آقای ورکزی در دسترس نیست و حتی در فضای مجازی نیز آثار و زندگی او به طور گسترده منتشر نشده است. با این حال، آنچه مشخص است، فعالیتهای هنری او نشاندهندهی ذوق و خلاقیت منحصر به فردش است.
آقای ورکزی در طول دوران حرفهای خود چندین اثر قابل توجه را تولید کرده که از جمله آنها میتوان به «مرده هاره قول» و «مسافر» اشاره کرد. همچنین او در خارج از کشور، دو اثر دیگر به نامهای «لوری» و «اشک پایئر» ساخته است. این آثار، هرچند اطلاعات زیادی از آنها در دست نیست، نمایانگر تلاش ورکزی برای بسط سینمای افغانستانی در سطح جهانی و خلق روایتهای هنری خاص خود است.
با وجود کمبود اطلاعات، میتوان گفت که آقای ورکزی با آثارش، ردپایی از خود در عرصه سینما برجای گذاشته است.
صابر هاشمی؛ دو دهه تجربه در سینما و تلویزیون افغانستان
سید صابر هاشمی از سال ۱۳۸۶ خورشیدی پس از گذراندن دورههای آموزش تخصصی در ایران در حوزه تکنیک صوت و تصویر، فعالیت حرفهای خود را در شبکه تلویزیونی تمدن آغاز کرد و به مدت ده سال در مدیریت تولید، کارگردانی و نشر برنامههای شبکه ایفای وظیفه نمود.
علاقه و شور هاشمی به هنر از دوران تحصیل آغاز شد؛ او در سال ۱۳۸۳ دورهی آموزش تئاتر را در بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی زیر نظر استاد عبدالقیوم بیسد گذراند و در جشنواره سوم ملی تئاتر افغانستان با نمایش «من جنس دوم نیستم» حضور یافت. سپس در سال ۱۳۸۹ با قبولی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه کابل، رشته تئاتر و سینما را دنبال کرد و طی تحصیل، مجموعهای از فیلمهای کوتاه اجتماعی همچون «قصابی»، «محرم»، «فرمان بزرگ» و «گل» را ساخت.
هاشمی علاوه بر فعالیتهای دانشگاهی، با موسسات فرهنگی و هنری متعدد داخلی و خارجی همکاری داشت، از جمله: موسسه هنری و فرهنگی نما رسانه، وایت ستار، موج و دورههای آموزشی موسسههای بینالمللی فرانسه، گوته آلمان، دانشگاه برگن نروژ و دانشگاه تاگور هند.
در عرصه تئاتر، هاشمی نقشهای اصلی متعددی در نمایشهای ملی و بینالمللی ایفا کرد؛ از جمله «دشمن مردم» اثر هنریک ایبسن، «کسی میآید» جان فوسه و «کابلی والا» رابیندرانات تاگور که در جشنوارههای بینالمللی مقام نخست را کسب کرد. همچنین در سال ۲۰۱۸ میلادی، در اجرای نمایش «مولانا جلالالدین محمد بلخی» در جشنواره هندوستان نقش مولانا را بازی کرد و گروه نمایش افغانستان مقام اول را از آن خود کرد.
هاشمی در حوزه تلویزیون نیز تجارب گستردهای دارد: بازیگر نقش اصلی، مدیر تولید و دستیار کارگردان سریالهایی مانند «سپر»، «شهربانو»، «سرخ سالی»، «سول او سیال»، «آن بالا خدا هست»، «راه پاک»، «گل گنج» و «ارغوان» بوده است. تازهترین فعالیت او، کارگردانی سریال ۵۰ قسمتی «سه برادر» برای نشر در نما رسانه است.
با بیش از دو دهه فعالیت مداوم در سینما، تئاتر و تلویزیون، صابر هاشمی نمادی از پشتکار، خلاقیت و تعهد به هنر و فرهنگ افغانستان است.
سینما؛ آیینهی فرهنگ، زبانِ وجدان جامعه
سینما تنها سرگرمی نیست، بلکه یک نهاد تربیتی است. فرهنگی که در آن سینما رشد کند، مردمی دارد که بهتر میاندیشند و کمتر میجنگند. وزارت فرهنگ در هر کشور، نه تزئینی، بلکه قلب رشد اجتماعی است. غفلت از هنر، یعنی غفلت از انسان. در افغانستان، این غفلت تاریخی سبب شد هنرمندان، از جمله سینماگران، یا در تبعید بمیرند یا در انزوا خاموش شوند.
اکنون چهار سال از بازگشت طالبان میگذرد؛ فرهنگیان و هنرمندان، از جمله فیلم سازان، ناچار به ترک وطن شدند. اما همین هجرتها، شاید مقدمهی بازگشت دوبارهی فرهنگ باشد؛ زیرا هنر، وطن ناپذیر است و حقیقت، خاموششدنی نیست.
اگر بخواهیم سینمای افغانستان را در یک جمله خلاصه کنیم، باید بگوییم: «سینمایی که در تبعید زاده شد، اما در دل مردم ماند.»
این هنر، هرچند زیر آوار سیاست و جنگ دفن شد، اما هنوز نفس میکشد؛ در آثار برمک و مروت، در شعر رویا سادات، در خیال رحیمی، در خاطرهی لطیف احمدی و در نگاه جوانشیر حیدری.
تا زمانی که حتی یک کارگردان افغان در هر گوشهی جهان، دوربین اش را به سوی حقیقت بگیرد، سینمای افغانستان زنده است.
و روز جهانی سینما، یادآور همین حقیقت است:
که سینما، نه فقط نور بر پرده، که نوری در جان انسان است!
و این را هم باید گفت: بیگمان در گسترهی پهناور سینمای افغانستان، نامهای درخشانی بسیارند که در این یادداشت از قلم افتادهاند. این نه از بیمهری، که از ناآگاهی نگارنده نسبت به برخی چهرهها و نیز برای پرهیز از طولانی شدن سخن بوده است.
بیتردید، هر هنرمند و کارگردان کشور، خواه شناختهشده و خواه گمنام، چراغی در مسیر دشوار و درخشان هنر این سرزمین است.
از همهی آنان که نامشان در این نوشته نیامده، بهگونهای صمیمانه و از سر احترام پوزش میخواهم و یاد و کوشششان را در دل این واژهها گرامی میدارم؛ چرا که سینمای افغانستان، با همهی کاستیها و رنجها، مدیون گامهای خاموش و پرتلاش آنان است!
«بازنشر و استفاده از این مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده (دکترحسینی)، با کمال احترام آزاد و بلامانع است.»
# #روز_جهانی_سینما #سینمای_افغانستان #سینمای_مقاومت #سینمای_تبعید #سینما_و_فرهنگ #هنر_افغانستان #هنر_برای_زندگی #وجدان_جامعه #روایت_حقیقت #انسان_فرهنگی #رسالت_سینما #سینمای_زنان #صدای_زن_در_سینما #لطیف_احمدی #توریالی_شفق #جوانشیر_حیدری #صدیق_برمک #همایون_مروت #رویا_سادات #شهربانو_سادات #برادران_محمودی #دکترحسینی #عبدالواحد_نظری #صابر_هاشمی #دکترعزت




