در روز جهانی دختر، جهان به توانمندسازی، عدالت و حق آموزش دختران میاندیشد، اما در افغانستان، دختران هنوز از ابتداییترین حقوق انسانی محروماند. آنان قربانی سیاستهای تنگنظرانه و بیعملی جهانیاند؛ همان جهانی که مدعی دفاع از حقوق بشر است، اما در برابر بزرگ ترین فاجعه قرن سکوت اختیار کرده است. این قلم تحلیلی است بر فاجعه نابرابری جنسیتی در افغانستان، از منظر دین اسلام، حقوق بشر و وجدان انسانی.
11 اکتبر، روز جهانی دختر، نمادی از آگاهی و عدالت جنسیتی است؛ روزی که جهان بر اهمیت آموزش، مشارکت اجتماعی و شکستن زنجیرهای تبعیض تأکید میکند. اما در کشور ما، این روز نه جشن، بلکه یادآور درد است؛ درد نسلی که از حق تحصیل، کار، آزادی و حتی حضور در جامعه محروم شده است.
طالبان، با بازگشت دوباره به قدرت، بار دیگر سایه تاریکی را بر چهره نورانی دختران افغانستان گستراندهاند؛ دخترانی که روزگاری در صنفهای درس رؤیای پزشک شدن، حقوقدان، مهندس، معلم یا نماینده پارلمان شدن داشتند، امروز پشت درهای بسته مکاتب و دانشگاهها اشک میریزند.
اما پرسش بنیادین این است: چگونه ممکن است دینی که آغازش با کلمه «اقرأ» است، به نام همان دین، دروازههای علم را به روی نیمی از جامعه ببندند؟
اسلام دینی است که در زمان جاهلیت، دختر را از زنده به گور شدن نجات داد و کرامت او را به رسمیت شناخت.
پیامبر اسلام (ص) فرمود: کسب علم و دانش بر زن و مرد مسلمان واجب است.
اسلام نه تنها تحصیل علم را بر مردان، بلکه بر زنان نیز واجب دانسته است. پیامبر اکرم فرمود: «دانش را بجویید، هرچند در چین باشد.» و نگفت: مگر فقط مردان!
بنابراین، هیچ مبنای دینی برای منع تحصیل، کار یا حضور اجتماعی زنان و دختران وجود ندارد؛ بلکه بالعکس، اسلام بر تربیت و دانشافزایی آنان تأکید دارد. آنچه طالبان به نام دین انجام میدهند، نه از اسلام، که از جهل و قرائت قبیلهای از دین سرچشمه میگیرد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده 26 بند 1 و 2 تصریح میکند که هر انسان بدون هیچ تمایزی از حیث جنس، نژاد یا مذهب، حق آموزش و فرصت برابر دارد.
کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان نیز دولتها را موظف میدارد تا تمامی موانع در برابر تحصیل و مشارکت اجتماعی زنان را برطرف کنند.
با این معیارها، طالبان نهتنها ناقض اصول حقوق بشرند، بلکه در زمره رژیمهایی قرار میگیرند که نظاممندترین تبعیض جنسیتی قرن بیست و یکم را رقم زدهاند.
اما مسئولیت تنها بر گردن طالبان نیست؛ امریکا نیز که با ادعای مبارزه علیه تروریزم، آزادی و دموکراسی وارد افغانستان شدند، پس از بیست سال اشغال و وعدههای پوچ، کشوری شکستخورده، فقیر و بنیادگرا تر به جهان تحویل دادند.
آنچه امروز میبینیم، محصول مستقیم سیاستهای مداخلهگرانه واشنگتن است؛ سیاستی که بهجای توسعه، بذر افراط را کاشت و سپس میدان را برای همان های خالی گذاشت که روزی آنها را تروریست می نامید.
طالبان با ادعای حاکمیت دینی، خود را پاسدار اسلام میخوانند، اما در عمل بزرگترین ناقضان آناند. آنان با محروم کردن دختران از آموزش، در واقع اسلام را از محتوا تهی کردهاند.
اگر اسلام را دینی عقل گرا و عدالت محور بدانیم، طالبان در تضاد مطلق با آن قرار دارند.
دین اسلام هرگز خواستار جداسازی زنان از جامعه نبوده است؛ بلکه بر حضور فعال آنان در تعلیم، تجارت، طبابت و مدیریت تأکید دارد. چگونه میشود از دین مقدس اسلام دم زد اما در عمل دختران امروز را از نور دانش محروم ساخت؟
محرومیت دختران از تحصیل، نهتنها دختران، بلکه آینده کل جامعه را نابود میکند.
زنی که تحصیل نکرده، نمیتواند فرزندانی آگاه، سالم و خردمند تربیت کند. جامعهای که مادرش بیسواد است، محکوم به عقبماندگی است.
امروز افغانستان شاهد افزایش افسردگی، خودکشی، ازدواج اجباری و خشونت خانگی میان دختران است. حذف زنان از اجتماع، به منزله حذف نیمی از ظرفیت انسانی کشور است و در نهایت، فقر فرهنگی و اقتصادی را تعمیق میکند.
دختر باسواد، ستون فکری جامعه است. او نخستین معلم فرزند خویش است و با آگاهیاش، آینده را میسازد.
هر دختری که امروز اجازه تحصیل ندارد، در واقع هزاران فرد بیسواد فردا را نمایندگی میکند. جامعهای که دخترانش در تاریکی نگه داشته میشوند، هرگز به صبح توسعه و عدالت نخواهد رسید.
اگر طالبان مدعی حکومت اسلامی هستند، پس اسلام را باید از سرچشمهاش بیاموزند، نه از تفسیر تنگ نظرانه قبیلهای.
اسلام، دینی ضد ظلم است و پیامبرش، پناهگاه محرومان بود، نه زندان بان آنان.
باید به قرآن بازگشت، نه به تفسیری که زن را ناتوان و فرودست میپندارد. بازگشایی مکاتب لیسه دخترانه، نه نشانه ضعف، بلکه نشانه ایمان و خرد است.
بدانید که هیچ حکومت مستبدی با حذف زنان پایدار نمانده است، و هیچ جامعهای بدون دختران آگاه، به فردای روشن نخواهد رسید.
روز جهانی دختر یادآور مسئولیت مشترک انسانیت است؛ مسئولیتی در برابر وجدان، عدالت و آینده.
افغانستان امروز در آستانه فروپاشی فرهنگی قرار دارد، زیرا نیمی از جمعیت اش به اجبار از صحنه حذف شدهاند.
اگر جهانیان واقعاً به شعار «حقوق بشر» ایمان دارند، باید فراتر از بیانیهها عمل کنند.
و اگر طالبان حقیقتاً به اسلام ایمان دارند، باید به آموزههای رحمانی دین عمل کنند.
آینده افغانستان، نه در سایه تفنگ، بلکه در پرتو قلم دخترانش ساخته خواهد شد. دختران این سرزمین، نه تهدید، بلکه امید فردای آزاد، آباد و عادلانهاند.
و روزی فراخواهد رسید که در همان مکاتب که امروز قفلاند، نسلی برخیزد که عدالت و خرد را دوباره به وطن بازگرداند.