در روزی که جهان یکم دسامبر/۱۰ قوس را به یاد قربانیان ایدز مینشیند و از زندهماندهگان این بیماری حمایت میکند، افغانستان کنونی با ۱۳ هزار مبتلای ثبتشده در سکوت تلخی بهسوی یک فاجعهی بهداشتی گام برمیدارد.
برنامه توسعهای ملل متحد که این آمار را امروز دوشنبه، ۱۰ قوس/آذر اعلام کرد، به صراحت از موانعی سخن گفت که راه نجات را میبندد؛ باورهای نادرست، تبعیض اجتماعی و ناامنی. این سه واژه، خلاصه تراژدیای است که در سایهی بیتوجهی، میتواند سرنوشت نسلی را رقم بزند. آنچه امروز افغانستان را تهدید میکند، نهتنها شیوع ویروس بیماری ایدز (HIV) است، بلکه فقدان اراده و استراتژی برای مواجهۀ علمی با آن است.
گزارشهای نهادهای سازمان ملل از جمله UNAIDS و WHO (سازمان جهانی صحت) نشان میدهند که شیوع ۰.۱ درصدی HIV در جمعیت ۱۵ تا ۴۹ ساله افغانستان، رقمی ظاهراً پایین و فریبنده است؛ زیرا عفونتهای جدید در این کشور از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ بیش از ۱۸۷ درصد افزایش یافته، در حالی که منطقه آسیا-اقیانوسیه بهطور کلی ۲۳ درصد از کل عفونتهای تازه جهانی را به خود اختصاص میدهد. این روند رو به رشد، که افغانستان را در کنار کشورهایی چون فیجی و فیلیپین قرار میدهد، زنگ خطری جدی است و بدون مداخله فوری، میتواند به همهگیری گستردهای تبدیل شود.
این آمار زمانی معنای واقعی خود را نشان میدهد که بدانیم تنها ۵۰ درصد مبتلایان به درمان دسترسی دارند و نیمی دیگر در تاریکی انکار و انزوا، ناقلان ناخواستهی ویروس هستند. تدروس آدانوم گبریسیوس، مدیرکل سازمان بهداشت جهانی، سال گذشته تأکید کرد: «بزرگترین تأثیر با تمرکز بر جمعیتهای پرخطر است.» اما افغانستان از این توصیه فاصله قابل توجهی دارد.
براساس آمار برنامه توسعه سازمان ملل، معتادان تزریقی که بیش از ۶۰ درصد انتقالهای جدید را به خود اختصاص میدهند، زندانیان در محیطهای پرازدحام، کارگران جنسی، و ۲.۳ میلیون مهاجر بازگشتی، چهار گروه کلیدیاند که هیچ برنامهای پیشگیری اختصاصی ندارند. نه سرنگ استریل توزیع میشود، نه کاندوم رایگان، نه آزمایش داوطلبانه منظم.
این غفلت سیستماتیک، چرخهی انتقال پنهان را تغذیه میکند و کشور را بهسوی همهگیری غیرقابل کنترل سوق میدهد. تناقض تلخ اینجاست: جامعهای که باید این افراد را حمایت کند، آنان را طرد میکند؛ و نظام بهداشتی که باید پاسخگو باشد، در سکوت ناتوان مانده است.
اما ایدز نه «گناه» است و نه «ننگ»؛ ویروس HIV تمایزی میان قوم، مذهب یا سبک زندگی قائل نیست و تنها از راههای زیستی منتقل میشود. هرگونه انگزدن یا غیریتسازی، نهتنها حقوق انسانی مبتلایان را نقض میکند، بلکه مانع اصلی دسترسی به آزمایش و درمان است و در نهایت همهی جامعه را در معرض خطر قرار میدهد.
از سوی هم، زمانی که فرهنگ سکوت بر علم غلبه کند، بیماریها در تاریکی رشد میکنند. افغانستان امروز در همین نقطهی بحرانی ایستاده است: یا راه آگاهیرسانی، توزیع ابزار پیشگیری و گسترش خدمات درمانی را در پیش میگیرد، یا در کمتر از یک دهه، شاهد همهگیریای خواهد بود که کنترل آن هزینهای چندبرابر خواهد داشت.
آنچه امروز لازم است، نه اعلامیههای تشریفاتی، بلکه اقدام فوری و هماهنگ است. ملل متحد خدمات حیاتی را در هفت ولایت ارائه میکند، اما این کافی نیست. افغانستان نیازمند یک برنامه ملی جامع است که امنیت صحی را اولویت قرار دهد، باورهای نادرست را با آموزش علمی جایگزین کند و از حقوق مبتلایان دفاع کند. با این حال، روز جهانی ایدز، فرصتی است برای بیداری؛ اما بیداری بدون عمل، خوابی دیگر است که میتواند به کابوس تبدیل شود. بنابراین، سرنوشت نسل آینده، به انتخاب امروز ما بستگی دارد.



