راهبرد تجزیه‌طلبی و سلطه‌جویی غرب در نظم جهانی معاصر

در عمل، گفتمان‌های غربی درباره دموکراسی و آزادی ملت‌ها بیشتر ابزاری برای حفظ نظام سلطه تک‌قطبی است. هرگاه کشوری مسیر مستقل خود را انتخاب می‌کند، به بهانه «نقض حقوق اقلیت‌ها» یا «لزوم خودمختاری»، هدف فشار و مداخله قرار می‌گیرد.
راهبرد تجزیه‌طلبی و سلطه‌جویی غرب در نظم جهانی معاصر

سرگئی شویگو، دبیر شورای امنیت روسیه، غرب را متهم کرده است که با هدف از بین بردن حاکمیت و وحدت ملی روسیه، در پی تجزیه این کشور است. او گفته است دشمنان با تبلیغات و فشارهای خارجی می‌کوشند میان اقوام روسیه شکاف ایجاد کنند، اما اتحاد ملت‌های روسیه سدّی در برابر این تلاش‌هاست.

در فضای پرتنش ژئوپولیتیکی امروز، اظهارات سرگئی شویگو درباره تلاش غرب برای تجزیه روسیه نه‌تنها بازتاب دغدغه‌های کرملین، بلکه نشانه‌ای از واقعیتی عمیق‌تر در مناسبات قدرت جهانی است. جهان پس از جنگ سرد شاهد بوده است که کشورهای غربی، به‌ویژه ایالات متحده، در پوشش شعارهایی همچون «دموکراسی‌سازی» و «حقوق بشر»، عملاً از سیاست‌های تجزیه‌سازی و بی‌ثبات‌سازی به‌عنوان ابزار پیشبرد منافع خود بهره گرفته‌اند.

از یوگسلاوی تا عراق، از لیبی تا سودان و اکنون در قالب سیاست‌های فشار بر روسیه و چین، یک الگوی تکراری دیده می‌شود: تضعیف ساختارهای ملی، تحریک اختلافات قومی و مذهبی، و ایجاد خلأهای قدرت برای سلطه اقتصادی و نظامی. این روند ادامه همان سیاست استعماری «تفرقه بینداز و حکومت کن» است که تنها با ظاهری مدرن‌تر بازتولید شده است.

روسیه، با درکی تاریخی از فشارهای خارجی، بر این باور است که هدف نهایی غرب نه صرفاً محدودسازی مسکو، بلکه تخریب انسجام ملی و هویت تمدنی این کشور است. از همین رو شویگو بر «قدرت اخلاقی و وحدت میان‌قومیتی ملت روسیه» تأکید می‌کند که تاکنون مانع تحقق اهداف ژئوپولیتیکی غرب بوده است.

در عمل، گفتمان‌های غربی درباره دموکراسی و آزادی ملت‌ها بیشتر ابزاری برای حفظ نظام سلطه تک‌قطبی است. هرگاه کشوری مسیر مستقل خود را انتخاب می‌کند، به بهانه «نقض حقوق اقلیت‌ها» یا «لزوم خودمختاری»، هدف فشار و مداخله قرار می‌گیرد. تجربه اوکراین و گسترش ناتو تا مرزهای روسیه، نمود آشکار همین سیاست است.

در برابر این راهبرد، کشورهای مستقل باید بر انسجام داخلی، هویت فرهنگی و توسعه بومی تمرکز کنند. پاسخ مؤثر به سیاست تجزیه‌طلبی غرب، در وحدت ملی و همکاری چندجانبه میان ملت‌هایی است که قربانی سیاست‌های سلطه‌جویانه بوده‌اند. جهان چندقطبی در حال شکل‌گیری تنها زمانی پایدار خواهد بود که ملت‌ها از دام وابستگی و اختلاف رهایی یابند و مسیر استقلال واقعی خود را پی گیرند.

در مجموع، هرچند سخنان شویگو رنگ و بوی ملی‌گرایی دارد، اما در عمق خود واقعیتی را بازتاب می‌دهد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت: غرب در مواجهه با کاهش نفوذ جهانی خود، بار دیگر به ابزارهای کهنه‌ی تفرقه، تحریم و بحران‌سازی متوسل شده است. و در برابر این رویکرد، تنها آگاهی، همبستگی و تقویت استقلال واقعی ملت‌هاست که می‌تواند آینده‌ای متوازن‌تر و عادلانه‌تر برای جهان رقم بزند.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط