دکتر سید عبدالحمید معصومی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسایل سیاسی میگوید که یکی از عوامل ناکامی و ناکارایی نظامهای سیاسی در افغانستان وجود بیعدالتی در کشور بوده است.
آقای معصومی در گفتوگویی با خبرگزاری معمار گفت که نبود عدالت باعث سقوط و زوال نظامها میشود و عامل عمده ناکامی و ناکارایی انواع نظامهای سیاسی در افغانستان هم فقدان عدالت بوده است.
وی در ادامه گفت: «این که چرا انواع نظامهای سیاسی در افغانستان موفقیتی تاهنوز نداشته دلیل اول آن این است که نظامها همیشه شبیه بار کجی بوده که هیچوقت به منزل نرسیده است. دوام، ثبات و پایداری یک چیز مربوط است به وجود عدالت در آن چیز. وقتی یک چیزی از عدالت تهی باشد زود سقوط میکند. اگر کمی سهمی از عدالت در آن بود مدتی دوام میکند و اگر کاملا عادلانه بود برای همیشه دوام خواهد کرد.»
این آگاه مسایل سیاسی با اشاره به نقش عدالت و اهمیت آن در پایایی جوامع، تصریح کرد: «اصلا نظام هستی که هزاران هزار سال میچرخد دلیلش وجود عدالت در آن است. چون بر اساس حدیثی از پیامبر گرامی اسلام، «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ؛ آسمانها و زمین، با عدالت، پابرجا میمانند.» پس دلیل عمده این است که از عدالت فاصله گرفتیم و چیزی که عدالت در آن نباشد توفیق و کارایی هم نخواهد داشت. »
آقای معصومی همچنان به اهمیت «مردممحوری» در حکومتها و نظامهای سیاسی اشاره کرده، عنوان داشت: «اگر یک نظامی کاملا عادلانه و حقمحور باشد این دوام خواهد آورد. اگر چنین نباشد ولااقل مردممحور باشد یعنی نظریات مردم در آن گرفته شود و ممکن نظامی الهی و اسلامی هم حتی نباشد ولی اگر نظریات مردم در نظر گرفته شود -شبیه آنچه که امروز رایج است-این هم تقریبا دوام میآورد و لااقل مقبول مردم است. ولی در افغانستان اصلا چنین نبوده. نه حقمحور بوده که مقبولیت شرعی داشته باشد و نه مردممحور که مقبولیت عرفی داشته باشد.»
وی همچنان گفت: «سالیان طولانی در افغانستان سیستم سلطنت بوده و سلطان هم معمولا از یک قوم بوده و این جالب است. با این که در افغانستان یک قوم نیست ولی همه پادشاهان از یک قوم بوده یعنی انصاف وجود نداشته که بالاخره در اداره کشور دیگران را هم سهیم بدانند؛ درحالی دیگران در ضرر شریکاند ولی در اداره کشور شریک نیستند.»
وی عدم محبوبیت نظامها در افغانستان را نیز عامل شکست آنها خواند و گفت: «دلیل دیگر آن این است که دولتها محبوب نبوده. البته در اواخر (از سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۲) تمایلی وجود داشت که لااقل مردم محوری تا حدودی در افغانستان رایج شود که آن هم نتیجه نداد و کودتا رخ داد و بعد هم آنچه که نباید میشد اتفاق افتاد.»
این استاد دانشگاه در بخش دیگر صحبتهایش گفت: «در افغانستان نه مقبولیت شرعی دولتها در کار بوده، چون حقمحور نبودند و نه هم مقبولیت عرفی در کار بوده چون مردممحور نبوده؛ تکمحوری و تکقومی همیشه وجود داشته است. قومیتخواهیها مربوط به بیعدالتی است، چون تبعیضها هم از بیعدالتی سرچشمه میگیرد.»
آقای معصومی راه حل معضل ناکامی نظامها در کشور را تشکیل حکومتی براساس حق و عدالت دانسته، تاکید کرد: «راه حل این است است که بر مبنای دید درست اسلامی یک حکومت تشکیل شود. حقمحوری و عدالتمحوری راهحل این مشکل میتواند باشد. لااقل مردممحوری باید باشد و آرای انسانها در نظر گرفته شود در این صورت حداقل یک مقبولیت عرفی به وجود خواهد آمد. در غیر آن همین شرایطی که فعلا وجود دارد که نه عرف جهانی میپذیرد و نه علمای دقیق النظر اسلامی، جریان خواهد داشت. امیدوارم لااقل در بخش دوم که مردممحوری باشد این مسئله عملی شود.»