۱۴ جوزا/خرداد برابر است با سالروز رحلت امام خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران. این انقلاب که در سال ۵۷ شمسی در ایران به پیروزی رسید و باعث سرنگونی نظام شاهنشاهی شد، سرآغاز یک «تحولی بزرگ» در جوامع اسلامی به حساب میآید.
دکتر سید بصیر احسانی، آگاه مسایل دینی و تحلیلگر مسایل سیاسی به مناسبت رحلت امام خمینی، در گفتگو با خبرگزاری معمار، با اشاره به نقش بنیانگذار جمهوری اسلامی در جامعه اسلامی، تصریح کرد: «اگر بخواهیم نقش امام خمینی را در جهان اسلام یک بررسی کلی داشته باشیم، باید از سه حوزه و دید نوع حرکت و نقش امام را بررسی کنیم: اولا در حوزه رویکرد ایشان، دوما در حوزه دانشی و سوما در حوزه کنشی. در حوزه دانش، ایشان به طور قطع مسلم از بزرگترین دانشمندان اسلام در عصر حاضر، مجتهد مسلم، آگاه و مسلط به تمام علوم اسلامی بود.»
آقای احسانی افزود: «امام با توجه به این تسلطی که در حوزه دانش و معارف اسلامی داشتند یک قدرتی فراهم کرد از نظر علمی که ایشان را در صدر علمای معاصر قرار داد و توانست بلاخره تحولات چشمگیری در مسیر تاریخ رقم بزند.»
وی در خصوص «رویکرد تمدنی» امام خمینی توضیح داد: «در حوزه رویکرد، رویکرد ایشان یک رویکرد تمدنی بود و این رویکرد را تقریبا میتوان گفت یک رویکرد کمنظر یا تقریبا بینظیر بود. امام معتقد به این بود که باید همه بنیانهای فاسد در جوامع اسلامی را به هم ریخت و از بین برد و بنیانهای جدید اسلامی تهدابگذاری بشود، حکومتهای فاسد از بین برود و حکومت اسلامی شکل بگیرد.»
آقای احسانی در ادامه تصریح کرد: «امام خمینی یک زنجیره تمدنسازی اسلامی را پیگیری میکرد. این زنجیره، مراحلی همچون، شکلگیری انقلاب اسلامی، ایجاد نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، سپس مرحله تمدن اسلامی و بعد زمینهسازی از طریق این تمدن برای عصر ظهور، را شامل میشود.»
وی افزود: «با همین رویکرد بود که امام خمینی انقلاب نمود و نظامسازی کرد. بنابراین، رویکرد امام یک رویکرد تمدنی بود که براساس آن همه کشورهای اسلامی انقلاب صورت بدهند در کشورهایشان (البته بستگی به این دارد که شرایط آماده باشد یا نه.) که اگر شرایط مساعد است باید انقلاب اسلامی شکل بگیرد و حکمرانان فاسد از میان برداشته شوند و اگر هم شرایط فراهم نیست کشورهای اسلامی در این مسیر حرکت کنند.»
وی در ادامه گفت: «تحولی دیگری که حضرت امام ایجاد کرد، این بود که در بین دو فکر مسلط در آن زمان (کمونیسم و امپریالیسم) فکر سومی را مطرح کرد. در بین این دو جریان بزرگ در آن، اصلا گمان نمیرفت که فکر و جریان سومی به میان آید. در حالی که شوروی سابق و امریکا در آن زمان از قدرت و سیطره زیادی برخوردار بودند، یک نیروی سوم مستقل که نه وابستگی به غرب داشت و نه به شرق، به رهبری امام خمینی به حرکت آمد.»
این آگاه مسایل دینی تاکید کرد: «این اصلا تا آن زمان برای جهان قابل تصور نبود که یک چنین نیروی مردمی مبتنی بر دین، به وجود آید، آن هم در آن زمانی که تبلیغات ضد دینی اوج گرفته بود و دو فکر کمونیسم و امپریالیسم هم مبنایشان ضدیت با دین بود. در این وضعیت، یک باره یک نیروی دینی-مردمی وارد میدان شد و اعلام کرد که ما یک فکر سومی هستیم که شعار جهانی هم داریم و قرار است شرق و غرب را از شر استبداد نجات بدهیم.»
آقای احسانی در بخش دیگر سخنانش در پاسخ به این پرسش که جامعه امروزی چقدر به امام خمینی نیازمند است، گفت: «اولا باید ببینیم جامعه امروزی چه خلاءهایی دارد و بعد ببینیم اندیشههای امام چقدر این خلاءها را میتواند پر کند. بدون شک، یکی از خلاءهایی که جامعه امروزی دارد، «خلاء معنویت» است. اندیشه امام که اساس آن معنویت است این خلاء بزرگ را میتواند پر کند. او یک شخصیت عارف، یک انسان موحد و دعوتگر به سوی خدا بود.»