این روزها، همچنان که جهانیان در حال مشاهده تحولات پیچیده در عرصه سیاست جهانی هستند، اظهارات اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده در خصوص کوریای شمالی و رهبر آن، کیم جونگ اون، نشاندهنده تعارضات پیچیدهای است که در سیاستهای امریکایی و نگاه آنها به قدرتهای هستهای وجود دارد. در این میان، ترامپ در اظهارات خود به روابط خوب اش با کیم و قدرت هستهای این کشور اشاره کرده و در عین حال همچنان بر سیاست خلع سلاح هستهای تأکید دارد. اما آیا واقعاً باید طرف مقابل فقط به دلیل داشتن قدرت هستهای مورد احترام واقع شود؟
ترامپ در گفتوگو با مارک روته، دبیرکل ناتو، اعلام کرد: «بله، من رابطه فوقالعادهای با کیم جونگ اون دارم. باید ببینیم چه پیش میآید، اما بدون شک او یک قدرت هستهای است.»
آقای ترامپ، آیا تنها قدرت هستهای بودن است که باعث میشود شما به طرف مقابلتان بهطور انسانی و محترمانه رفتار کنید؟ آیا این معیاری است که شما برای روابط خود با دیگران انتخاب کردهاید؟ در این صورت، چگونه میتوان توضیح داد که به رهبرانی چون اشرف غنی احمدزی در افغانستان، که نه تنها هیچ قدرت هستهای نداشت، بلکه در سایه حمایتهای شما به سر میبرد، با توهینها و تحقیرها برخورد کردهاید؟ یا حتی با زلنسکی، که در حال حاضر در اوکراین به طور مستقیم تحت حمایت امریکا قرار دارد و همچنان از قدرت هستهای خبری نیست، رفتار مشابهی داشتهاید؟ آیا اینها نشانهای از تغییر رویکرد شما به کشورهای بدون تسلیحات هستهای است؟
اینکه کوریای شمالی به تازگی چند موشک بالستیک آزمایش کرده، شاید در نگاه بسیاری از کشورها نشانهای از تهدید باشد، اما واقعیت این است که در این سالها، تنها کشورهای قدرتمند هستهای حق دارند تا در مورد تحولات جهانی نظر دهند. از آن سو، جرات تند سخن گفتن در مورد رهبران این کشورها را هیچکس، بهویژه ایالات متحده، ندارد. نگاه به واکنش کوریای شمالی در برابر فشارهای اخیر نشان میدهد که این کشور برخلاف تهدیدات، نهتنها عقبنشینی نکرده، بلکه به تقویت توان بازدارندگی هستهای خود ادامه میدهد. کیم یو جونگ، خواهر قدرتمند رهبر کوریای شمالی، بهوضوح اعلام کرده که امریکا باید از «تحرکات تحریکآمیز» خود دست بردارد و این را دلیلی بر افزایش قدرت هستهای پیونگیانگ میداند. اینجاست که میتوان گفت وقتی قدرت هستهای باشی، حتی خواهرانت هم جرات میکنند دهن امریکا را سرویس کنند.
در مورد اظهارات ترامپ که اشاره به کاهش تعداد تسلیحات هستهای در سطح جهانی کرده است، باید گفت که این موضع امریکاییها همیشه در تضاد با رفتار واقعی آنها در عرصه بینالمللی بوده است. وقتی شما، ترامپ، از کاهش تسلیحات هستهای صحبت میکنید و اشاره به تعداد زیاد این سلاحها در اختیار کشورها میکنید، باید از خود بپرسید که چرا شما باید این سلاحها را در اختیار داشته باشید و دیگر کشورها نباید داشته باشند؟
چرا امریکا بهعنوان تنها دارنده بزرگترین زرادخانه هستهای، از این قدرت بهعنوان ابزاری برای تهدید استفاده میکند، در حالی که دیگر کشورها حتی در صورت داشتن تسلیحات هستهای نمیتوانند آن را در جهت حفظ امنیت ملی خود استفاده کنند؟
واقعیت این است که امریکاییها از یک سو بر خلع سلاح هستهای کشورهای دیگر تأکید دارند و از سوی دیگر، خود بزرگترین دارنده تسلیحات هستهای در جهان هستند. این دورویی و تناقضات در سیاستهای امریکایی برای جهانیان دیگر پوشیده نیست.
در نهایت، سیاستهای امریکا در قبال کوریای شمالی و سایر کشورهای دارای سلاحهای هستهای نیاز به بازنگری جدی دارد. ترامپ، اگر واقعاً به دنبال صلح جهانی و کاهش تهدیدات هستهای است، باید همواره به یاد داشته باشد که تنها در سایه برابری و احترام متقابل میتوان به یک جهان امن و پایدار رسید. اینکه قدرت هستهای را به عنوان معیار اصلی احترام و تعامل قرار دهیم، هیچگاه نخواهد توانست صلح واقعی را در جهان به ارمغان بیاورد.