دوستی، گمشده‌ی بزرگ انسان مدرن

در روزگاری که روابط انسانی بیش از همیشه دستخوش منفعت‌طلبی، قوم‌گرایی و سودمحوری شده، مفهوم «دوست» نیازمند بازتعریف عمیق است.
دوستی، گمشده‌ی بزرگ انسان مدرن

روز جهانی دوستی، فرصتی است برای اندیشیدن به پیوندی که از جنس دل است نه نژاد، مذهب، قوم یا زبان. در روزگاری که روابط انسانی بیش از همیشه دستخوش منفعت‌طلبی، قوم‌گرایی و سودمحوری شده، مفهوم «دوست» نیازمند بازتعریف عمیق است.

انسان از همان ابتدای آفرینش، موجودی اجتماعی آفریده شد. او برای زیستن، تنها به غذا و سرپناه نیاز ندارد، بلکه محتاج هم‌نفسی صمیمی، همدلی صادقانه و رفیقی درد آشناست. در جهان شلوغ و سرسام‌آور امروز، ارتباطات فراوان شده، اما عمق آنها کاسته شده است. دوستی‌ها سطحی، فرصت‌طلبانه یا قومی شده‌اند. حال آنکه «دوستی» یکی از شریف ‌ترین تجلیات انسانی و دینی است؛ اگر بدرستی تعریف و انتخاب شود.

واژه «دوست» در فارسی از ریشه‌ی «دوست‌داشتن» می‌آید؛ یعنی کسی که مورد محبت حقیقی و درونی ماست، نه‌صرفاً کسی که می‌شناسیمش یا او را می‌بینیم. در عربی معادل‌هایی چون «خلیل»، «رفیق» و «صَدیق» وجود دارد که بار معنایی عمیق‌تری دارند، به‌ویژه «خلیل» که از ریشه «خُلّه» به معنای نفوذ در دل می‌آید. قرآن کریم حضرت ابراهیم (ع) را «خلیل‌الله» می‌خواند؛ یعنی یاری که عشق و ارتباطش تا عمق جان رسوخ یافته است.

تفاوت دوست با آشنا؛ آشنایان، افرادی هستند که ما آنها را می‌شناسیم؛ شاید هم‌قومی، همزبان، هم‌محله یا هم‌دانشگاهی باشند. اما «دوست» کسی‌ست که دل به او بسته‌ایم، در سختی به یاری ما آمده، رازدار ما بوده و به رشد ما کمک کرده است. آشنا، تنها شاهد زندگی ماست؛ ولی دوست، شریک معنوی زیستن ماست.

در روایات اسلامی، دوستی حقیقی بر پایه‌ی ایمان، وفا، خیرخواهی، یاریگری در راه خدا و عقلانیت استوار است.

امام صادق (ع) می‌فرماید: با کسی دوستی مکن که برای تو حقی کمتر از خود قائل باشد.

امام جواد (ع) می فرماید: کسی که دوستی را برای خدا بیابد، گویی خانه‌ای در بهشت به دست آورده است.

در عرصه انسانی و اخلاقی، دوست کسی‌ست که با تمام تفاوت‌ها، تو را درک کند، رشد دهد، حمایت کند و همدل باشد. دوستی نه بر اساس قوم، مذهب، یا زبان، بلکه باید بر اساس ارزش‌های انسانی و اخلاقی شکل گیرد.

 در افغانستان، اگر جوانی از قوم هزاره با دوستی از قوم پشتون، تنها به دلیل صداقت، علم و ادبش طرح رفاقت بریزد، در واقع گامی به ‌سوی فروپاشی مرزهای تبعیض‌ ساز برداشته است. چنین دوستی‌ها، برخلاف دوستی‌های بر مبنای تعصب قومی و زبانی، سازنده‌اند نه مخرب.

اسلام به شدت از دوستی‌های دروغین و مصلحتی نهی کرده است. کسانی که هنگام قدرت، ثروت و شادی در کنار ما هستند، اما در لحظهٔ نیاز ناپدید می‌شوند، دوست نیستند، بلکه ریاکارانی‌اند که نقاب «رفاقت» به چهره زده‌اند.

امام علی (ع)می فرماید: دوست همچون چراغی‌ست که راهت را روشن می‌سازد، و اگر خاموش شود، در تاریکی خواهی ماند.

مولانا در یکی از پربارترین اشعارش، سه نوع دوستی را تفکیک می‌کند:

دلا یاران سه قسمند، گر بدانی
زبانی‌اند و نانی‌اند و جانی
به نانی نان بده، از در برانش
محبت کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار
به پایش جان بده تا می‌توانی

یاران زبانی، تنها در سخن و ظاهر با ما همراه‌اند. یاران نانی، تنها تا زمانی که سود و منفعتی در کار باشد می‌مانند. اما یاران جانی، آن‌هایی هستند که با جانشان در کنار ما ایستاده‌اند؛ در سختی، شکست، غربت، بیماری، درد، اینان همان دوستانی‌اند که باید چون جان عزیزشان داشت.

ارسطو می گوید: بدون دوستان واقعی، زندگی هیچ لطفی ندارد، حتی اگر همه نعمت‌ها را داشته باشی.

آلبر کامو گفته است: دوست واقعی کسی‌ست که وقتی همه از تو فاصله می‌گیرند، او نزدیک‌تر شود.

دوستی، اگر به ‌درستی تعریف شود، نیمی از انسان‌بودن ما را شکل می‌دهد. اما این پیوند مقدس، به‌آسانی آسیب‌پذیر است؛ اگر بر اساس قوم، زبان، مذهب یا منافع شخصی شکل بگیرد. ما نیازمند بازتعریف دوستی در جامعه‌ خود هستیم.
بیاییم، به‌جای تعارفات زبانی، دوستی‌های عمیق بسازیم؛ به‌جای رفاقت بر پایه‌ی قوم و سمت، بر پایه‌ی شعور، همدلی، صداقت و خرد. یاران جانی را بشناسیم، حفظ کنیم، و اگر لازم شد، به پایشان جان بدهیم.

در جهانی که پر از «آشنا»ست، بی‌دوستی صادق، زندگی مفهومی ندارد!

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
اړونده منځپانګه