نویسنده: علی نجفی ارزگانی
در عصر جمهوریت به اهتمام دفتر معاونت دوم ریاست جمهوری (سرور دانش) چندین همایش در تجلیل از چهرههای تاریخی جامعۀ شیعه/هزاره در پایتخت برگزار گردید. کنفرانس نخست به شادروان «کاتب» اختصاص داشت و همایش دوم به زندهیاد «بلخی». قرار بود سومین نکوداشت به مبارزات مرحوم «ابراهیم خان گاوسوار» بپردازد که به دلیل پیشرویهای سریع طالبان و سقوط زودهنگام جمهوریت، برگزار نگردید.
در کنفرانس نکوداشت شادروان بلخی، اندیشمندان و صاحبنظران متعدد به ایراد سخن پرداختند؛ اما سخنانِ یک چهرۀ فعال فرهنگی ـ رسانهای مانند انفجار بمب در فضای رسانهای و دنیای مجازی آن عصر، صدا کرد و مورد توجه مخالف و موافق قرار گرفت. جمعی به نکوهش و سرزنش او پرداختند و جمع دیگر به تحسین و تمجید او.
عین و متنِ فرمایشان جناب رویش را در حافظه ندارم؛ اما محتوا و مضمون آن را به شکل موجز میتوانم اینگونه روایت کنم:
رویش با اشاره به برخی اشعار حماسی و انقلابی شهید بلخی، او را پایهگذار و الهامبخشِ انقلاب، مبارزۀ قهرآمیز، جنگ و جهاد در کشور و تئوریسین خشونت و خونریزی (یا مبارزۀ انقلابی و قهرآمیز) در جامعۀ آن روز خوانده بود. بخشی از اشعار مورد نظر ایشان، اینها بود:
جوانان در قلم رمز (یا رنگِ) شفا نیست
دوای درد استبداد خون است
زِ خون بنویس بر دیوار ظالم
که آخر سیل این بنیاد خون است
تا خون نریخت (یا نداد) قومی هرگز نگشت آزاد
ما راست نیز سهمی زین افتخار آخر
در فضای گل و بلبلِ عصر جمهوریت که همهجا از قلم و فرهنگ و مکتب و دانشگاه و رسانه و صلح و مدنیت و تساهل و رواداری و کثرتگرایی و نفی خشونت و … سخن گفته میشد؛ طبعاً سخنان رویش، کشف مهم به شمار میآمد و طرفدارانِ پرشمار داشت.
اکنون که طی چهار سال گذشته، سایهی سیاهِ استبداد و سرکوب و شلاق و بیرحمی و بیرسمی بر کشور و مردم ما حاکم است، آیا باز هم ایشان و طرفدارانشان معتقد هستند که با قلم و رسانه و مبارزۀ مدنی و عاری از خشونت میتوان گروه مسلحِ حاکم را ساقط یا اصلاح و تعدیل نمود؟
آیا با استناد به قرآن و حدیث و عقل و سیرۀ پیامبر میتوان طالبان را مجاب کرد که تحصیل و کار زنان هیچ منع شرعی و دینی ندارد؟
آیا با گفتن و نوشتن و شعار و تحلیل و محکومیت و راهپیمایی در اروپا و توفان توئیتری و تشکیل حزب یا جبهۀ سیاسی و هیاهو در شبکههای اجتماعی و مبارزۀ عاری از خشونت و … میتوان گروه حاکم را قانع ساخت که در عصر پیشرفتهای حیرتآور بشریت، شما مردم و کشور افغانستان را به سوی قهقرا و انحطاط میبرید؟
اگر شما بتوانید مگسها را قانع کنید که میوۀ گندیده و پوسیده، زیانآور و آلوده است، حتماً طالبان و القاعده و داعش را نیز قانع خواهید که توحش و ویرانی و سرکوب به نفع هیچ انسان و هیچ کشوری نیست!
به نظر میرسد در شرایط حاضر و در مقامِ مقابله با کسانی که جز به زور و خشونت و سرکوب، به هیچ اصلی از اصولِ انسانی، اخلاقی، حقوقی و بین المللی پایبند نیستند؛ همچنان سخنِ بلخی بزرگ، مدار اعتبار به شمار میرود که «دوای درد استبداد خودن است» و «تا خون نداد قومی هرگز نگشت آزاد».