درخواست ملتمسانه برای رابطه با دشمن ایدئولوژیک!

پرسش اساسی این است که چگونه گروهی که خود را پیروز بر «اشغالگران امریکایی» می‌داند، اکنون برای برقراری روابط با همان دشمن دیرینه چنین مشتاقانه سخن می‌گوید؟ این وضعیت بیش از هر چیز نشانگر تناقض میان شعارهای انقلابی و واقعیت‌های سیاسی طالبان است.
درخواست ملتمسانه برای رابطه با دشمن ایدئولوژیک!
لینک کوتاه: https://memar.press/?p=155553
منتشر شده در 7:03 ب.ظ
شماره خبر 155553
30 میزان 1404

ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی حکومت طالبان، در تازه‌ترین اظهارات خود به رسانه‌های داخلی گفت که حکومت طالبان خواهان برقراری روابط نیک با همه کشورهای جهان است. او افزود که افغانستان زیر اداره طالبان تلاش دارد سیاست خارجی متوازن و بر اساس احترام متقابل را در پیش گیرد و طالبان نمی‌خواهند خاک افغانستان تهدیدی برای هیچ کشور دیگر باشد. مجاهد همچنین تأکید کرد که بازسازی روابط با امریکا می‌تواند زمینه‌ساز فصل تازه‌ای از همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و امنیتی گردد، مشروط بر این‌که واشنگتن به استقلال و حاکمیت ملی افغانستان احترام بگذارد.
این سخنان بار دیگر تناقض عمیق موجود در سیاست خارجی طالبان را آشکار می‌سازد.

طالبان که سال‌ها شعار «مبارزه با اشغالگران» را به‌عنوان یکی از مبانی ایدئولوژیک خود مطرح می‌کردند، اکنون در موضعی قرار گرفته‌اند که از برقراری روابط دوستانه با همان قدرتی سخن می‌گویند که زمانی آن را دشمن اصلی اسلام و ملت افغانستان می‌خواندند. این چرخش آشکار در گفتار سیاسی طالبان، نه‌تنها پرسش‌های جدی در مورد ثبات فکری و ایدئولوژیک آنان برمی‌انگیزد، بلکه نشانه‌ای از بن‌بست عملی آنان در عرصه دیپلماسی بین‌المللی است.

در واقع، طالبان به‌خوبی دریافته‌اند که بدون تعامل با جهان نمی‌توانند بحران اقتصادی، انزوای سیاسی و مشروعیت بین‌المللی خود را حل کنند. آنان در پی آن‌اند که با طرح شعارهایی چون «احترام متقابل» و «سیاست خارجی متوازن»، چهره‌ای میانه‌رو از خود نشان دهند تا شاید مسیر به رسمیت شناخته شدن‌شان هموار گردد. اما این تلاش‌ها تا زمانی که سیاست‌های سرکوبگرانه داخلی، به‌ویژه در قبال زنان و اقلیت‌ها، ادامه دارد، راه به جایی نخواهد برد.

از سوی دیگر، ایالات متحده و متحدان غربی آن هنوز طالبان را به‌عنوان یک حکومت مشروع نمی‌پذیرند. نگرانی آنان نه صرفاً از منظر حقوق بشر، بلکه از بیم بازگشت افغانستان به پناهگاه گروه‌های تندرو ناشی می‌شود. با این حال، طالبان تلاش می‌کنند از در دوستی وارد شوند و با استفاده از ادبیات نرم دیپلماتیک، جایگاه خود را در معادلات جهانی تثبیت نمایند.

اما پرسش اساسی این است که چگونه گروهی که خود را پیروز بر «اشغالگران امریکایی» می‌داند، اکنون برای برقراری روابط با همان دشمن دیرینه چنین مشتاقانه سخن می‌گوید؟ این وضعیت بیش از هر چیز نشانگر تناقض میان شعارهای انقلابی و واقعیت‌های سیاسی طالبان است. آنان در حالی از استقلال و حاکمیت ملی سخن می‌گویند که در عمل برای کسب مشروعیت خارجی، دست نیاز به سوی همان قدرتی دراز کرده‌اند که زمانی دشمن ایمان و آزادی معرفی می‌کردند.

در مجموع، این سخنان نه از موضع قدرت، بلکه از موضع ضعف بیان می‌شود. طالبان، که در داخل با بحران مشروعیت و نارضایتی گسترده روبه‌رو هستند، تلاش می‌کنند با طرح گفت‌وگو با امریکا، نوعی اعتبار بین‌المللی برای خود دست و پا کنند. با این حال، تا زمانی که رویکرد این گروه نسبت به مردم افغانستان و ارزش‌های انسانی تغییر نکند، هیچ رابطه‌ای با هیچ کشوری نمی‌تواند آنان را از انزوای سیاسی و اخلاقی برهاند.
طالبان باید قدرت و دیپلماسی موفق خود را از مسیر تعدیل سیاست‌ها و رجوع به مردم افغانستان ثبیت و دنبال کنند، نه التماس از دشمن دیرینه، یعنی امریکا.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email