نویسنده: م. کهریزنوی
طالبان با حذف ۱۸ مضمون دانشگاهی و مشروط کردن تدریس ۶۶ درس دیگر، بار دیگر نشان دادند که سیاست آموزشیشان نه بر اساس خرد و منطق، بلکه بر پایه برداشتهای سطحی و سیاسی از دین است. این اقدام نهتنها آینده علمی افغانستان را به خطر انداخته بلکه اخلاق، فرهنگ، و شعور سیاسی جامعه را نیز نشانه گرفته است.
آموزش عالی در هر کشوری ستون فقرات توسعه و پیشرفت اجتماعی است. مضامین دانشگاهی تنها مجموعهای از درسها نیستند؛ بلکه ابزارهایی برای شکلدهی به نسل آینده، ارتقای اخلاق و فرهنگ، و بالابردن ظرفیتهای علمی و سیاسی جامعهاند. طالبان اما با مکتوب اخیر خود، رشتههایی همچون حقوق اساسی افغانستان، جامعهشناسی زنان، حکومتداری خوب، حقوق بشر و دموکراسی، تاریخ ادیان، فلسفه اخلاق، آزار و اذیت جنسی، و نقش زنان در ارتباطات عامه را ممنوع و دهها مضمون دیگر را مشروط کردهاند. پرسش اصلی این است: طالبان بر کدام منطق، کدام روایت اسلامی، و کدام اصل انسانی این مضامین را «مغایر با شریعت» دانستهاند؟
اسلام دینی است که در نخستین آیات خود در قرآن کریم، سوره علق (۹۶)، آیات ۱-۵ بر: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ (۱) خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ (۲) اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ (۳) الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (۴) عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ (۵)، تأکید میکند.!
یعنی: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از خون بسته آفرید. بخوان، و پروردگار تو کریمترین است. همان که به وسیله قلم آموخت، و به انسان آنچه را نمیدانست آموخت.» این نخستین آیات نازلشده بر پیامبر اسلام(ص) است که به روشنی بر آموزش، خواندن، نوشتن و کسب دانش تأکید دارد. پس هیچ دانشی (از جمله فلسفه، حقوق، جامعهشناسی و …) در اسلام مردود نیست.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة»؛ یعنی طلب دانش بر زن و مرد مسلمان واجب است! پیامبر اسلام(ص) هیچ تفاوتی میان زن و مرد در ضرورت دانش قائل نشد. بنابراین حذف «جامعهشناسی زنان»، حذف «نقش زنان در ارتباطات»، حذف «کسب علم و دانش برای زنان و دختران کشور» یا هر مضمون علمی مربوط به زنان، برخلاف نص صریح حدیث نبوی است.
حال، طالبان چگونه میتوانند مطالعه مضامینی که اساس عدالت، اخلاق، و حقوق اجتماعیاند را مغایر با اسلام معرفی کنند؟ آیا در قرآن یا روایات، «حقوق بشر»، «اخلاق»، یا «شناخت ادیان» حرام دانسته شده است؟ برعکس، قرآن کریم، در سوره حجرات (۴۹)، آیه ۱۳می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیر.ٌ»
یعنی: «ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامیترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست. خداوند دانا و آگاه است.» این آیه نشان میدهد که شناخت ادیان، فرهنگها و اقوام دیگر نهتنها مجاز، بلکه هدف الهی از تنوع بشریت است. پس حذف درس «تاریخ ادیان» و «جامعهشناسی» خلاف این آموزه قرآنی است. «و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا»؛ یعنی آشنایی با فرهنگها و ادیان دیگر بخشی از حکمت الهی است.
ضرورت مضامین ممنوعشده:
- حقوق اساسی افغانستان: بدون شناخت حقوق و آزادیهای اساسی، هیچ جامعهای نمیتواند عدالت اجتماعی و نظم سیاسی پایدار داشته باشد. حذف این مضمون یعنی بیریشهکردن فرهنگ حقخواهی و تسلیم مردم به استبداد است.
- جامعهشناسی زنان: زنان نیمی از پیکر اجتماعاند. فهم مشکلات، جایگاه و ظرفیت آنان تنها با مطالعه علمی ممکن است. حذف این درس یعنی حذف زنان از معادلات توسعه و تداوم تبعیض است.
- حکومتداری خوب: اداره سالم، شفافیت و پاسخگویی ستونهای یک نظام مشروع است. حذف این مضمون به معنای مشروعیتبخشی به فساد و ناکارآمدی ست.
- حقوق بشر و دموکراسی: این مضامین جهانیترین معیار عدالت و انسانیتاند. نادیدهگرفتن آنها، افغانستان را به انزوای بینالمللی و نقض گسترده حقوق مردم میکشاند.
- تاریخ ادیان: فهم تاریخ ادیان برای گفتوگوی بینفرهنگی و جلوگیری از تعصب ضروری است. طالبان با حذف آن، در واقع بذر ناآگاهی و دشمنی میکارند.
- فلسفه اخلاق: هر جامعهای برای رشد اخلاقی نیازمند پرسشگری و تبیین فلسفی اخلاق است. حذف این مضمون یعنی سقوط جامعه به ورطه جهل و خشونت.
- آزار و اذیت جنسی: یکی از معضلات امروز افغانستان، خشونت و آزار جنسی است. آموزش این موضوع برای آگاهی و پیشگیری ضروری است. طالبان با حذف آن، راه را برای تداوم خشونت باز میگذارند.
- نقش زنان در ارتباطات عامه: مشارکت زنان در رسانهها و اجتماع نه تهدید، بلکه تضمین سلامت فضای عمومی است. حذف این مضمون به معنای خاموشکردن صدای زنان است.
از فهرست مضامینی که طالبان ممنوع کردهاند روشن است که ۶۶ مضمون دیگر نیز برای رشد جامعه حیاتیاند: حقوق بینالملل، جامعه مدنی، توسعه انسانی، روانشناسی، رسانه، و نظریههای سیاسی. هیچ کشوری بدون این علوم توان رقابت در جهان امروز را ندارد.
آنچه طالبان انجام میدهند نه اسلامیسازی، بلکه «ایدئولوژیکسازی» آموزش است. آنها به جای اینکه با منطق و استدلال علمی نصاب را بهبود بخشند، بهگونهای سطحی و خشک، هر آنچه با ذهنیتشان سازگار نیست حذف میکنند. در حالی که اسلام خود مکتب عقلانیت و پرسشگری است. این همان تفاوت میان «اسلام خردمندانه» و «اسلام قشری» است که امروز افغانستان قربانی آن شده است.
ضررهای بلندمدت حذف این مضامین:
- تضعیف کیفیت آموزش عالی و کاهش رقابت علمی با جهان.
- افزایش تبعیض جنسیتی و به حاشیهراندن زنان.
- گسترش فساد اداری و سیاسی به دلیل حذف حکومتداری خوب.
- فقدان آگاهی عمومی در زمینه حقوق بشر، دموکراسی و عدالت اجتماعی.
- رشد تعصبات مذهبی و قومی به دلیل ناآشنایی با تاریخ ادیان و فرهنگها.
- فروپاشی اخلاقی جامعه در نبود فلسفه اخلاق و آموزش در زمینه آزار جنسی.
- انزوای بینالمللی به دلیل فاصلهگرفتن از معیارهای علمی و حقوقی جهان.
طالبان با حذف مضامین دانشگاهی در واقع چراغ خرد را خاموش میکنند و افغانستان را به سوی تاریکی جهل، تعصب و استبداد سوق میدهند. هیچیک از این مضامین مغایر با اسلام نیست؛ بلکه خود اسلام، دین عقل و اخلاق، ما را به شناخت حقوق، عدالت، اخلاق و کرامت انسانی فرامیخواند. طالبان با این اقدام نشان دادند که از اسلام تنها پوستهای قشری و سیاسی را برگزیدهاند. جامعه افغانستان برای نجات آینده خود نیازمند ایستادن در برابر چنین تصمیمات غیرخردمندانه است. حذف این علوم، نه اسلامیسازی نصاب، بلکه نابودی آینده نسلهاست. افغانستان اگر بخواهد در جهان امروز جایگاهی داشته باشد، بهجای حذف دانش، باید بر تقویت آن بایستد.