پنجشنبه شب گذشته (۱قوس) زیارتگاهی در ولسوالی نهرین ولایت بغلان گواه یک حمله خونین بود که در آن دستکم ۱۰ تن از پیروان اهل تصوف جان باختند. گزارشهای محلی حاکی از آن است که جمعی از پیروان اهل تصوف در زیارت «سید پادشاه آغا» در بغلان حین ذکر و عبادت آماج حملات مسلحانه قرار گرفتهاند.
پس از گذشت دو روز به تازگی مسئولیت این حمله را گروه تروریستی داعش بر عهده گرفته است؛ گروهی که پیش از این هم بارها مراکز عبادی اهل تصوف و جمعیتهای مذهبی را در افغانستان هدف قرار داده است.
ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان پس از این رویداد تاکید کرد که عاملان حمله شناسایی و مجازات خواهند شد. او همچنان گفت که همه شهروندان کشور حق دارند مراسم دینی و مذهبیشان را در فضای امن برگزار کنند.
این درحالی است که پس از روی کارآمدن دوباره حکومت طالبان حداقل پنج بار پیروان اهل تصوف در افغانستان مورد حمله واقع شدهاند. بر اساس برخی گزارشها در این حملات ۱۱۳ نفر کشته و بیش از ۲ صد نفر دیگر زخمی شدهاند.
حمله اخیر در ولایت بغلان هم درحالی رخ میدهد که مقامهای حکومت طالبان در بیش از سه سال حاکمیت دوبارهشان بارها از تامین امنیت سراسری در کشور سخن گفته و مدعی شدهاند همه شهروندان در امنیت کامل در افغانستان به سر میبرند.
این حمله اما بار دیگر نشان میدهد که جمعیتهای مذهبی هنوز هم در معرض کشتار قرار دارند و با تهدیدهای پیچیده و پنهان مواجهاند.
حملات تروریستی سالهای اخیر درست در زمانی رخ میدهند که بارها مقامهای طالبان تاکید کردهاند هیچ گروه تروریستی در افغانستان حضور ندارد. حال پرسش این است که با وصف چنین ادعایی، چگونه یک گروه تروریستی در یک روی سال چندین حمله تروریستی مرگبار را از بغلان تا غور و از کابل تا بامیان به راحتی سازماندهی و اجرا میکند؟ همین چند ماه پیش بود که گروه تروریستی داعش ۱۴ تن از شهروندان ولایت دایکندی را به رگبار بستند. مردم میپرسند که چرا عاملان این گونه حملات بر جمعیتهای خاص در کشور شناسایی و مجازات نمیشوند؟ آیا عاملان این گونه حملات جرمشان کوچکتر از دیگر متهمان دزدی، قتل، شرابخواری و غیره… است که همه روزه در انظار عامه به صورت علنی مجازات میشوند؟
برای برخی شهروندان این پرسش هم مطرح است که حاکمیت فعلی چرا با هستههای فکری و مروجان تفکر تکفیری و سلفی که طی سالیان اخیر بارها به گونه مستقیم و غیرمستقیم پیروان اهل تشیع و صوفیان را مورد آماج تبلیغی و تکفیریشان قرار دادهاند، برخورد جدی انجام نمیدهد.
گمانهزنیهایی در این راستا مطرح است که شکلگیری هستههای ترور برعلیه جمعیتهای آسیبپذیر فوق در افغانستان طی سالیان اخیر یک فرایند چند مرحلهای داشته که مرحله نخستین آن پمپاژ افکار تکفیری به هدف ستیز با برخی مذاهب و جمعیتهای دینی و مذهبی در کشور بوده است.
وقتی عناصر تبلیغی مثل آب خوردن از گوشه و کنار برضد شیعیان و اهل تصوف تبلیغات مسموم تکفیری راه میاندازند، طبیعی است که در مرحلهی بعد برای تروریستها انگیزه کشتار آنان خلق میشود.
با این حال، مردم از حکومت انتظار دارند در کنار شناسایی و مجازات عاملان این گونه حملات وحشیانه، عناصر تبلیغی-تکفیری را نیز مورد بازخواست و پیگرد قرار دهند؛ زیرا اینها با تزریق افکار سلفی و تکفیری در پی کاشت تخم دشمنی و جنگهای فرقهای در کشور اند.
در چنین شرایطی، واضح است که مسئولیت حکومت تنها تامین امنیت فزیکی جمعیتهای آسیبپذیر نیست، بلکه ایجاد امنیت روانی و مبارزه جدی با عاملان تبلیغی-سلفی و نحلههای تکفیری از دیگر مسئولیتهای حاکمیت فعلی به شمار میآید.
افزون بر این، هر حکومتی مسئولیت تامین امنیت جان شهروندانش را دارد و اگر نمیتواند و یا نمیخواهد این مسئولیتاش را به درستی انجام دهد در هر دو صورت باید پاسخگوی مردم باشد.
فراموش نکنیم که مبارزه جدی با گروههای تکفیری در کشور علاوه بر این که جامعه رنجکشیده افغانستان را از گزند ستیزهجوییهای فرقهای و تنشهای مذهبی مصون میدارد نقش بسزایی هم در ایجاد امنیت سراسری در کشور خواهد داشت.